Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
English
Persian
blind
تاریک ناپیدا
blinded
تاریک ناپیدا
blinds
تاریک ناپیدا
Other Matches
missing
ناپیدا
transparently
ناپیدا
transparent
ناپیدا
inconspicuous
ناپیدا
faint
ناپیدا
faints
ناپیدا
fainted
ناپیدا
out of sight
ناپیدا
latent
ناپیدا
fainter
ناپیدا
faintest
ناپیدا
can , not observe
ناپیدا
lost
گلوله ناپیدا
disappearances
ناپیدا شدن
disappearance
ناپیدا شدن
inapparent
ناپیدا پنهان
latent defect
عیب ناپیدا
can , not observe
گلوله ناپیدا
invisibleness
چیز ناپیدا
hidden surface
سطح ناپیدا
nighted
تاریک
pitch dark
تاریک
gloomier
تاریک
stygian
تاریک
darkest
تاریک
darker
تاریک
caliginous
تاریک
lackluster
تاریک
gloomiest
تاریک
nubilous
تاریک
gloomy
تاریک
murk
تاریک
subfuscous
تاریک
aphotic
تاریک
dark
تاریک
ambiguous
تاریک
dim
تاریک
dims
تاریک
dusky
تاریک
dimmed
تاریک
dark current
جریان تاریک
electrode dark current
جریان تاریک
cimmerian
فلمانی تاریک
cat eyed
تاریک بین
gloom
تاریک کردن
camera obscura
تاریک خانه
duskish
اندکی تاریک
alley way
کوچه تاریک
overshadow
تاریک کردن
overshadowed
تاریک کردن
dark lines
خطوط تاریک
darkener
تاریک کننده
darkle
تیره تاریک
dim
: کم نور تاریک
umbra
نقطه تاریک
to grow dark
تاریک شدن
tenebrous
تاریک کننده
tenebrific
تاریک کننده
tenebrific
تاریک وتیره
somber
تاریک غم انگیز
oubliette
حبس تاریک
obtenebrate
تاریک کردن
dimmed
: کم نور تاریک
dims
: کم نور تاریک
duskily
تاریک وار
black holes
زندان تاریک
black hole
زندان تاریک
benighted
شب زده تاریک
darkroom
تاریک خانه
overshadowing
تاریک کردن
twilight
تاریک روشن
sombre
تاریک غم انگیز
twilit
تاریک وروشن
overshadows
تاریک کردن
darken
تاریک شدن
darken
تاریک کردن
darkens
تاریک کردن
darkish
نسبتا تاریک
darkening
تاریک شدن
darkening
تاریک کردن
darkens
تاریک شدن
darkrooms
تاریک خانه
dusk
تاریک وروشن
obscurantism
تاریک اندیشی
twilight
تاریک و روشن
dusk
تاریک نمودن
dims
تاریک تیره کردن
It is getting dark .
هوادارد تاریک می شود
dimmed
تاریک تیره کردن
dark trace screen
صفحه تصویر تاریک
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
In the dark corner of the room .
در گوشه تاریک اطاق
murkilly
بطور تاریک یا تیره
pitchy
قیرگون سیاه و تاریک
dimmest
تاریک تیره کردن
dim
تاریک تیره کردن
It's too dark.
آن خیلی تاریک است.
obfuscation
مبهم و تاریک کردن
obfuscate
مبهم و تاریک کردن
the narrow house
خانه تنگ و تاریک
nautical twilight
تاریک و روشن دریایی
gloaming
غروب تاریک و روشن
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
aphotic stratum
لایه تاریک اقیانوس
aphotic stratum
طبقه تاریک اقیانوس
aston dark space
فضای تاریک استن
astronomical twilight
تاریک وروشن نجومی
anode dark space
فضای تاریک اند
aphotic zone
طبقه تاریک اقیانوس
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
dimmer
تاریک تیره کردن
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
darken ship
تاریک کردن ناو
dark trace tube
لامپ تصویر تاریک
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
aphotic zone
لایه تاریک اقیانوس
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
sombrely
بطور تاریک یا افسرده
camera obscura
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
Twilight . In the dusk of the evening .
گرگ ومیش ( تاریک وروشن )
becloud
با ابر پوشاندن تاریک کردن
tenebrous
تاریک وتیره تاریکی اور
dud
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
latently
بطور ناپیدا بطور پوشیده
Try to be home before dark.
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
ink
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
dusk
تیرگی هواهوای تاریک روشن یا گرگ ومیش
inks
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
carpet moth
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
obscure
تیره کردن تاریک کردن
obscured
تیره کردن تاریک کردن
dimmed
تاریک شدن میرا شدن
obscurer
تیره کردن تاریک کردن
obscures
تیره کردن تاریک کردن
obscurest
تیره کردن تاریک کردن
dim
تاریک شدن میرا شدن
darkest
تیره کردن تاریک کردن
darker
تیره کردن تاریک کردن
dark
تیره کردن تاریک کردن
obscuring
تیره کردن تاریک کردن
dims
تاریک شدن میرا شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com