English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
floating reticle تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
Other Matches
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
instrument وسیله دوربین یا زاویه یاب
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
theodolites دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
theodolite دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
crab angle زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
coarse setting تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
cross line بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
undulating مواج
undulatory مواج
billowy مواج
brucellosis تب مواج
floating مواج
resonant line خط مواج
longitudinal dihedral اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
oscillating discharge تخلیه مواج
wavily بطور مواج
undulatory discharge تخلیه مواج
fishtail wind باد مواج
vibratile مرتعش مواج
undulatory current جریان مواج
floating reticle عدسی مواج
floating سیال مواج
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
rippling مانند اب مواج شدن
ripples مانند اب مواج شدن
flotage جسم مواج وشناور
rippled مانند اب مواج شدن
ripple مانند اب مواج شدن
resonant line tuner میزان سازی با خط مواج
ninon پارچه نرم و مواج ابریشمی
floating lines خطوط مواج عکس هوایی
floating mark نقاط مواج عکس هوایی
angular velocity sight زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
fluctuable مستعد بالا و پائین رفتن مواج
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
angle of repose زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of rotation زاویه دوران زاویه چرخش
entering angle زاویه ورودی زاویه دخول
declination زاویه انحراف زاویه میل
angle of convergence زاویه تقرب زاویه پارالاکس
loss angle زاویه تلف زاویه تلفات
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
angle offset method روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
counter recoil cylinder استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
apogee زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle زاویه راسی هدف زاویه راسی
long sighted دوربین
far seeing دوربین
camera دوربین
cameras دوربین
telescopes دوربین
far-sighted دوربین
opera glasses دوربین
telescope دوربین
far sighted دوربین
the penetration of a telescope دوربین
presbyopic دوربین
binocular دوربین
night glass دوربین شب
longsighted دوربین
field glass دوربین صحرایی
eye piece عدسی سر دوربین
miniature camera دوربین مینیاتوری
coarse sight دوربین یدکی
pickup tube دوربین تلویزیونی
camera tube دوربین تلویزیونی
spyglass دوربین کوچک
reflex sight دوربین منشوری
telescopy فن استعمال دوربین
reticle عدسی دوربین
the penetration of a telescope قوه دوربین
theodo;ite دوربین مهندسی
binocular دوربین دو چشم
binocular دوربین دوچشمی
lens عدسی دوربین
hypermetrope ادم دوربین
kodak دوربین عکاسی
vial حباب دوربین
box cameras دوربین قوطی
camera nadir خط لولای دوربین
gun sight دوربین توپ
closed-circuit camera دوربین امنیتی
cross hair خط داخل دوربین
television camera tube دوربین تلویزیونی
optician دوربین فروش
opticians دوربین فروش
director sight دوربین هادی
drawtube لوله دوربین
computing sight دوربین محاسب
telescopes دوربین نجومی
metascope دوربین تک چشمی
surveillance camera دوربین امنیتی
security camera دوربین امنیتی
observation camera دوربین امنیتی
CCTV camera دوربین امنیتی
closed-circuit camera دوربین نظارت
surveillance camera دوربین نظارت
security camera دوربین نظارت
observation camera دوربین نظارت
CCTV camera دوربین نظارت
telescope دوربین نجومی
electron camera دوربین الکترونی
color camera دوربین رنگی
sights دوربین دیدن
camera-shy بیزار از دوربین
box camera دوربین قوطی
sight دوربین دیدن
elbow telescope دوربین بازویی
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
reticle تار موی دوربین
riflescope دوربین روی تفنگ
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
spotting scope دوربین روی سه پایه
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
reticle شبکه دوربین نجومی
sight دوربین نشانه روی
minicam دوربین خیلی کوچک
minicamera دوربین خیلی کوچک
macrometer دوربین مسافت سنج
sights دوربین نشانه روی
colminator دوربین شاخص توپ
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
surveillance camera دوربین مدار بسته
security camera دوربین مدار بسته
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
opera glass دوربین مخصوص اپرا
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
observation camera دوربین مدار بسته
CCTV camera دوربین مدار بسته
infrared viewer دوربین مادون قرمز
camera window دریچه دیافراگم دوربین
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
dumpy level تراز دوربین دار
sighting دیدن از داخل دوربین
sightings دیدن از داخل دوربین
glass ایینه شیشه دوربین
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
camera axis محور دوربین عکاسی
camera دوربین یا جعبه عکاسی
computing gunsight دوربین محاسب توپ
camera magazine کاست فیلم دوربین
drawtube دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
telescopic alidade عضاده دوربین دار
tachymeter دوربین مسافت یاب
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
tachometric sight دوربین مسافت یاب
vidicon لوله دوربین عکاسی
tacheometer دوربین نقشه برداری
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
tachometric sight دوربین مسافت سنج
powered درشت نمایی قدرت دوربین
powering درشت نمایی قدرت دوربین
trick درجه بندی عدسی دوربین
image camera tube لامپ تصویر میانی دوربین
power درشت نمایی قدرت دوربین
focal length فاصله کانونی دوربین یاعدسی
tricked درجه بندی عدسی دوربین
tricking درجه بندی عدسی دوربین
optician عینک فروش دوربین ساز
photoheliograph دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
powers درشت نمایی قدرت دوربین
telescopic alidade سمت گیر دوربین دار
dynameter اسباب سنجش قوه دوربین
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
cross hair تار موی وسط دوربین
opticians عینک فروش دوربین ساز
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
reticle میدان دید داخل دوربین
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
camcorder دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
helioscope دوربین افتاب بینی خورشیدبین
air cartographic camera دوربین عکس برداری هوایی
camcorders دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
eyeglass شیشهء دوربین یاذره بین
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
tribrach گهواره نصب دوربین نقشه برداری
phototelescope دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
sound camera دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
time exposure مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com