English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
inchoate تازه بوجود امده
Other Matches
self born از خود بوجود امده
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
new come تازه امده
neoteric تازه بدنیا امده
hematogenous از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
i am p to know him بوجود او افتخار می کنم بوجود او سرافراز یا مفتخرم
ply yarn نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
nep پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
enactory دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood <idiom> جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
new coined تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
give brith to بوجود اوردن
give birth to بوجود اوردن
makes بوجود اوردن
begat بوجود اوردن
zygotic بوجود اید
To come into existence . بوجود آمدن
zygote بوجود اید
make بوجود اوردن
regenarate از نو بوجود اورنده
To bring into existence . بوجود آوردن
arise بوجود اوردن برامدن
arises بوجود اوردن برامدن
arising بوجود اوردن برامدن
fathering موجد بوجود اوردن
fathers موجد بوجود اوردن
vampirism اعتقاد بوجود vampire
father موجد بوجود اوردن
fathered موجد بوجود اوردن
to procreate an heir وارثی بوجود اوردن
triune اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
generate بوجود اوردن تناسل کردن
beget بوجود اوردن ایجاد کردن
begets بوجود اوردن ایجاد کردن
generated بوجود اوردن تناسل کردن
begetting بوجود اوردن ایجاد کردن
generates بوجود اوردن تناسل کردن
generating بوجود اوردن تناسل کردن
ingenerate احداث کردن بوجود اوردن
inbreed موجب شدن بوجود اوردن
who came? که امده
who came? کی امده
incoming امده
fordone از پا در امده
ridgy بر امده
gibbous بر امده
gangrene فاسد شدن قانقاریا بوجود امدن
masculinize شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
make good <idiom> بوجود آوردن چیزی درست دربیاد
worker ازکار در امده
landed فرود امده
overdue دیر امده
leavened bread نان ور امده
left over زیاد امده
overshot پیش امده
jutting پیش امده
worked up ازکار در امده
enthetic ازبیرون امده
exopathic ازبیرون امده
impassionate به جنبش امده
exserted بیرون امده
exserted پیش امده
red-hot تاب امده
protrudent جلو امده
red hot تاب امده
in :رسیده امده
aggregate جمع امده
aggregates جمع امده
protrusive جلو امده
protractive جلو امده
jamb تیربیرون امده
peregrin or rine از خارجه امده
prognathous پیش امده
projective جلو امده
unbred بدببار امده
jambs تیربیرون امده
prognathic پیش امده
in- :رسیده امده
underhung پیش امده
saleintiant بیرون امده
gets بدست امده
get بدست امده
getting بدست امده
protrusile جلو امده
saleint بیرون امده
theorises فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
projecting jaw ارواره پیش امده
cantilever تیر پیش امده
beetle brow پیشانی پیش امده
unhandy مشکل بدست امده
born in the purple در نازونعمت بدنیا امده
apogean از زمین بالا امده
ecstatically بوجد امده نشئهای
ecstatic بوجد امده نشئهای
twinborn دوقلو بدنیا امده
bay windows پنجره پیش امده
you might have come باید امده باشید
take steps اقدامات بعمل امده
bay window پنجره پیش امده
peregrine ازخارجه امده مسافر
petiolar از برگدم بیرون امده
churned بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
electrostatic charge بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
copper mordant دندانه سولفات مس جهت بوجود آوردن رنگ سبز
efflore scence قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
churns بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churn بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
plastics مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
gametocyte سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
extrusive اخراج کننده بیرون امده
to run short زیر short امده است
air landed فرود امده از راه هوا
visors لبه پیش امده کلاه
visor لبه پیش امده کلاه
flange لبه بیرون امده چرخ
to t. to account زیر account امده است
hardly earned money پول سخت بدست امده
his stomach sticks out شکمش پیش امده است
bow window پنجره پیش امده کمانی
venose دارای رگهای متعددوبر امده
bow windows پنجره پیش امده کمانی
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
flanges لبه بیرون امده چرخ
rimrock لبه بر امده صخره مزبور
vizor لبه پیش امده کلاه
instances have occurred that مواردی پیش امده است
bucktooth دندان گراز یا پیش امده
prognathic دارای ارواره پیش امده
prognathous دارای ارواره پیش امده
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
lug هر عضو جلو امده چیزی
lugged هر عضو جلو امده چیزی
lugging هر عضو جلو امده چیزی
lugs هر عضو جلو امده چیزی
biologic بدست امده اززیست شناسی عملی
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
kid glove ازلای زرق وبرق بیرون امده
ventricous بادکرده دارای شکم پیش امده
forestage قسمت جلو امده صحنه نمایش
whyŠthere is the answer شرط در امده تقریبا معنی میدهد
oversailing of facade قسمت برجسته یا پیش امده بنا
ill gotten با وسایل غیر مشروع بدست امده
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
jelled ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelled ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gel ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelling ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelling ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jells ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormer پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
lyophil بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
lyophiled بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
dormers پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay windows پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
it is of doubtful proveance معلوم نیست اصلا از کجا امده است
ribby دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
bump حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
yardage تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
catches ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
matriculated students شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
single yarn نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
tin mordent دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
pandects خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
vampire روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
margin productivity نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
brinelling دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
voicing کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com