English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
hesitant تامل کننده
Other Matches
indecision تامل
deliberately با تامل
like a shot بی تامل
hesitation تامل
contemplation تامل
advisement تامل
straight away بی تامل
ill a بی تامل
reflection تامل
offhand بی تامل
deliberations اندیشه تامل
wait a second تامل کنید
hesitating تامل کردن
hesitated تامل کردن
hesitate تامل کردن
hesitates تامل کردن
unhesitatingly بی درنگ بی تامل
action deferred تامل در عملیات
haltingly تامل کنان
devisable شایسته تامل
considerations توجه تامل
deliberation اندیشه تامل
consideration توجه تامل
hesitatingly از روی تامل
hurried هول هولکی بی تامل
headily بتندی بدون تامل
to make observations [about] [on] تامل کردن [در مورد] [به]
he hestate to say it درگفتن ان تامل میکند
deliberative مبنی بر تامل و مشاوره
to reflect [on] تامل کردن [درباره]
critical وخیم انتقادی قابل تامل
well a خردمندانه مقرون به تامل خردمند
action deferred تامل در به کار بردن جنگ افزار
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
to make a pause درنگ کردن تامل کردن
reflecting تامل کردن منعکس کردن
reflects تامل کردن منعکس کردن
reflect تامل کردن منعکس کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
boggle رم کردن تامل کردن
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
trackers پی کننده
solvents اب کننده
mitigative کم کننده
noncommittal رد کننده
renunciant رد کننده
skittish رم کننده
mitigatory کم کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
deletive حک کننده
abjurer or abjuror کننده
attacking تک کننده
mumbler من من کننده
solvent اب کننده
doer کننده
renunciant کننده
fizzy کف کننده
refuser رد کننده
whisperer پچ پچ کننده
fluxing oil اب کننده
ear-splitting کر کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
percutient دق کننده
puffer پف کننده
mauler له کننده
bender خم کننده
fillers پر کننده
catterer پچ پچ کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
bidders کننده
benders خم کننده
bidder کننده
commulator یک سو کننده
fillet پر کننده
filleted پر کننده
attenuant اب کننده
filleting پر کننده
thinner کم کننده
fillets پر کننده
crepitant خش خش کننده
swooner غش کننده
surfy کف کننده
filler پر کننده
syncopator غش کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com