English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English Persian
transmission security تامین ارسال
Search result with all words
header بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
headers بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
point to point را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
transmission security تامین ارسال پیام
Other Matches
garnishee کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remanded اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment تامین خواسته حکم تامین مدعابه
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
xmodem پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
messages روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relay ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
message روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relays ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
overflowed وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
XON/XOFF پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
overflows وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
lockouts مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockout مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
jitter خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
overflow وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
scrolls حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scroll حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
corrects روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
synchronous پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
sequential پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
destinations محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
destination محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
idles نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
messages نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
broadband ISDN سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
despatched ارسال کردن ارسال
dispatch ارسال کردن ارسال
despatching ارسال کردن ارسال
dispatches ارسال کردن ارسال
dispatched ارسال کردن ارسال
despatches ارسال کردن ارسال
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
tdm روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
water supplies تامین اب
safety limit حد تامین
water supply تامین اب
securing تامین
cover تامین
hedging تامین
safety تامین
securement تامین
coverings تامین
security تامین
covers تامین
secures تامین کردن
secures تامین شده
cover تامین کردن
coverings تامین کردن
covers تامین کردن
procurement تامین اماد
fulfill تامین کردن
social security تامین اجتماعی
secures درامان تامین
supply port درگاه تامین
troop safety تامین عده ها
secure درامان تامین
take care of تامین کردن
secure تامین کردن
buffer zones منطقه تامین
secure تامین شده
financier تامین اعتبارکننده
the rule of law تامین قضایی
the rule of law تامین قانونی
buffer zone منطقه تامین
transmission security تامین مخابره
quia timet حکم تامین
provisioning تامین ذخیره
financiers تامین اعتبارکننده
preservation of evidence تامین دلیل
cryptosecurity تامین رمز
appropriation reimbur sement تامین اعتبار
funding تامین وجه
security تامین مصونیت
supplied تامین کردن
communication security تامین مخابراتی
committment تامین اعتبار
supply تامین کردن
local security تامین محلی
electronic security تامین الکترونیکی
protection تامین نامه
insecurity عدم تامین
internal security تامین داخلی
guarantees تامین کردن
factor of safety عامل تامین
guaranteed تامین کردن
guarantee تامین کردن
collective security تامین اجتماعی
buffer stock تامین ذخیره
give security for تامین کردن
ensuring تامین کردن
ensures تامین کردن
ensured تامین کردن
safety stakes دستکهای تامین
safety factor عامل تامین
ensure تامین کردن
physical security تامین تاسیسات
safety factor ضریب تامین
insures تامین کردن
supplying تامین کردن
signal security تامین مخابراتی
chemical security تامین شیمیایی
safety diagram دیاگرام تامین
insuring تامین کردن
area security تامین منطقه
angle of safety زاویه تامین گلوله
security for costs تامین هزینه دعوی
safety officer افسر تامین یکان
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
security for cost تامین هزینه دادرسی
safety card کارت تامین اتشبار
supply company شرکت تامین کننده
social security organization سازمان تامین اجتماعی
social security program برنامه تامین اجتماعی
social security system نظام تامین اجتماعی
secures تامین کردن هدف
secures مطمئن تامین کردن
social security benefits منافع تامین اجتماعی
area security تامین منطقه عملیات
secure تامین کردن هدف
appropriation reimbur sement تامین سپرده یاوثیقه
secure مطمئن تامین کردن
self protection برقراری تامین از خود
guarantee تامین تضمین کردن
guaranteed تامین تضمین کردن
guarantees تامین تضمین کردن
social security act قانون تامین اجتماعی
levy a sum on a person's property تامین خواسته کردن
ups تامین برق بی وقفه
deficit financing تامین کسر بودجه
finance تامین هزینه پولی
continuing appropriation مداومت تامین اعتبار
pacification تامین ثبات داخلی
bombline خط تامین پرتاب بمب
continuing appropriation تامین اعتبار پیوسته
collective security تامین دسته جمعی
financing تامین هزینه پولی
finances تامین هزینه پولی
communication security برقراری تامین مخابراتی
make up a deficit تامین کردن کسری
elegit حکم تامین مدعی به
elevation of security زیاد کردن تامین
power supply تامین کننده برق
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
tucker تامین غذا کردن
financed تامین هزینه پولی
safety برقرار کردن تامین
to feather ones nest تامین اتیه کردن
to ensure something تامین کردن [چیزی]
emanitions security تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
water supply to navigation تامین اب کانال کشتیرانی
rear area security تامین منطقه عقب
victual خواربار تامین کردن
finance company شرکت تامین مالی
stability operations عملیات تامین ثبات داخلی
degree of protection میزان تامین درجه حفافت
to safeguard [against] تامین کردن [علیه] [در برابر]
environmental security تامین محیطی و فیزیکی منطقه
force development برنامه تامین یا بسیج یکانها
provide میسر ساختن تامین کردن
safety card کارت تامین جنگ افزار
services 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
garnisher تامین کننده خواسته یامدعابه
provides میسر ساختن تامین کردن
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
safeguarded قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarding تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding قفل حفافتی یا تامین دار
safeguards تامین کردن امن نگهداشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com