Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
barrier tactics	تاکتیک تهیه موانع
Other Matches
tactics	تاکتیک
tactic	تاکتیک
press	تاکتیک دفاعی فشرده
presses	تاکتیک دفاعی فشرده
slugfest	بوکس بدون تاکتیک صحیح
tactic	ماهردرفنون جنگی تاکتیک یا رزم ارایی
evasion and scape	تاکتیک فرار از اسارت واجتناب از دستگیری مجدد به وسیله دشمن
entrammel	موانع
laying up	تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
impediments to marriage	موانع نکاح
impediments to inheritance	موانع ارث
barrier tactics	فن استفاده از موانع
impeachments of inheritance	موانع ارث
barrier plan	طرح موانع
impedimenta	موانع قانونی
obstacle course	میدان موانع
economic friction	موانع اقتصادی
trade barriers	موانع تجاری
impeachments to marriage	موانع نکاح
the impediment of a road	موانع جاده
barrier patrol	گشتی مامور موانع
obstacle race	مسابقه دو با پرش موانع
barrier spacing	فاصله بین موانع
to break a way	موانع را ازراه خودبرداشتن
reduction of road	از بین بردن موانع جاده
the hurdles	اسپ دوانی با پرش از موانع
hurdle race	اسب دوانی با پرش از موانع
roundness	از بین بردن موانع جاده
To sweep the board .	کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
barrier material	مواد لازم برای ساختن موانع
purveying	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys	تهیه اذوقه تهیه سورسات
obstruction guard	میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
skeletonizer	تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
wire roll	نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
map compilation	تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
underwater demolition	تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
projection	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purvey	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys	تهیه
purveying	تهیه
seating	تهیه جا
purveyed	تهیه
provision	تهیه
housing	تهیه جا
procurement	تهیه
ministration	تهیه
off hand	بی تهیه
counter preparation	ضد تهیه
purvey	تهیه
preparation	تهیه
supplied	تهیه
preparations	تهیه
supplying	تهیه
supply	تهیه
fabricator	تهیه کننده
procured	تهیه کردن
supplied	تهیه کردن
procures	تهیه کردن
catered	تهیه کردن
procuring	تهیه کردن
counter preparation	تیر ضد تهیه
procure	تهیه کردن
base development	تهیه پایگاه
preparing	تهیه کردن
prepares	تهیه کردن
prepare	تهیه کردن
supply	تهیه کردن
catering	تهیه کردن
cater	تهیه کردن
afford	تهیه کردن
afforded	تهیه کردن
affording	تهیه کردن
affords	تهیه کردن
processes	تهیه کردن
process	تهیه کردن
placements	تهیه شغل
placements	تهیه کار
placement	تهیه شغل
placement	تهیه کار
administers	تهیه کردن
administering	تهیه کردن
administered	تهیه کردن
provides	تهیه کردن
caters	تهیه کردن
provided [that] <conj.>	تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.>	تهیه شده
provided <adj.> <past-p.>	تهیه شده
laid on <past-p.>	تهیه شده
provides	تهیه دیدن
pitched	تهیه دیده
suppliers	تهیه کننده
supplier	تهیه کننده
provide	تهیه دیدن
provide	تهیه کردن
administer	تهیه کردن
preparations	اتش تهیه
preparatorily	بعنوان تهیه
furtherance	تهیه وسایل
vacuum-packed	تهیه شده
purveyance	تهیه خواربار
provisionment	تهیه خواربار
prepare mortar	تهیه ملات
preparator	تهیه کننده
preparation time	زمان تهیه
preparation of food	تهیه خوراک
weaponry	تهیه سلاح
preparation	تهیه مقدمات
preparation	اتش تهیه
preparations	تهیه مقدمات
preparation	تهیه و ارایش
preparations	تهیه و ارایش
victualage	تهیه اذوقه
victual	تهیه اذوقه
triplicity	تهیه در سه نسخه
triplication	تهیه در سه نسخه
to make provision	تهیه دیدن
to find in	تهیه کردن
to bargain for	تهیه دیدن
the water supply of tehran	تهیه اب تهران
the preparation day	روز تهیه
preparation fire	اتش تهیه
preparation fire	تیر تهیه
blends	تهیه کردن
supplying	تهیه کردن
provision	تهیه کردن
photo imagery	تهیه عکس
data processing	تهیه و تولیداطلاعات
on the stocks	د رشرف تهیه
data processing	تهیه اطلاعات
lighting feeder	تهیه روشنایی
blend	تهیه کردن
parasceve	روز تهیه
melinite	مخصوص تهیه چاشنی
duplicators	ماشین تهیه رونوشت
duplicator	ماشین تهیه رونوشت
information providers	تهیه کنندگان اطلاعات
programmers	تهیه کننده برنامه
programmer	تهیه کننده برنامه
programmes	برنامه تهیه کردن
programme	برنامه تهیه کردن
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
prearranged	از پیش تهیه شده
processes	تهیه و تولید کردن
whomp up	بسرعت تهیه کردن
rotogravure	تهیه گراور غلتکی
it is in preparation	در دست تهیه است
lyonnaise	باپیاز تهیه شده
topography	تهیه نقشه از عوارض
cold turkey	بدون تهیه وتدارک
process	تهیه و تولید کردن
he is an adequate provider	برای تهیه خواربار
area projection	تهیه تصویر منطقه
stenciler	تهیه کننده استنسیل
affordable	قابل تهیه و خریداری
project section	بخش تهیه طرحها
project section	بخش تهیه پروژه ها
program section	بخش تهیه برنامه ها
beach unit	یکان تهیه بارانداز
preparatory students	شاگردان تهیه یا مقدماتی
furred	تهیه شده باخز
polychrome	تهیه عکسهای رنگی
polychromy	فن تهیه نقوش الوان
prearrange	قبلا تهیه کردن
hydrography	تهیه نقشه دریایی
budget directive	دستورالعمل تهیه بودجه
budgeteer	تهیه کننده بودجه
scripting	تهیه فایل اغازگر
stenciller	تهیه کننده استنسیل
quadruplication	تهیه چیزی درچهارنسخه
acetylene generator	دستگاه تهیه استیلن
aggregate flow diagram	نمودار تهیه مصالح
area projection	تهیه نقشه از منطقه
quadruplicate	در چهارنسخه تهیه کردن
artillery preparation	تیر تهیه توپخانه
artillery preparation	اتش تهیه توپخانه
budgeter	تهیه کننده بودجه
precontract preparations	تهیه اسناد قرارداد
fund	تهیه وجه کردن
getting	تهیه کردن فهمیدن
gets	تهیه کردن فهمیدن
get	تهیه کردن فهمیدن
procure	تهیه و تحویل اماد
procured	تهیه و تحویل اماد
procures	تهیه و تحویل اماد
procuring	تهیه و تحویل اماد
programs	برنامه تهیه کردن
program	برنامه تهیه کردن
enabling	تهیه کردن برای
preparatory	مربوط به تهیه یامقدمات
enables	تهیه کردن برای
enabled	تهیه کردن برای
enable	تهیه کردن برای
advance	قبلا تهیه شده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com