Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English
Persian
potsdom agreement
تاکید وتشریح کردند
Other Matches
underscoring
تاکید
underscores
تاکید
underscored
تاکید
underscore
تاکید
accent
تاکید
accented
تاکید
accents
تاکید
emphasis
تاکید
affirmations
تاکید
accenting
تاکید
affirmation
تاکید
emphases
تاکید
corroboration
تاکید
assertion
تاکید
accentuation
تاکید
accents
تاکید کردن
enforces
تاکید کردن
emphatic
تاکید شده
enforcing
تاکید کردن
enforced
تاکید کردن
enforce
تاکید کردن
accentual
دارای تاکید
play up
تاکید کردن
accents
تاکید تشدید
accenting
تاکید کردن
overemphasis
تاکید بیش از حد
overemphases
تاکید بیش از حد
stressing
اهمیت تاکید
stresses
تاکید کردن
stresses
اهمیت تاکید
stressing
تاکید کردن
stress
تاکید کردن
accent
تاکید کردن
accenting
تاکید تشدید
stress
اهمیت تاکید
tolay street on
تاکید کردن
accented
تاکید کردن
accent
تاکید تشدید
accented
تاکید تشدید
he was refused employment
کردند
ingeminate
تکرار و تاکید کردن
overemphasized
بیش از حد تاکید کردن
ascensive
موکد تاکید کننده
overemphasizing
بیش از حد تاکید کردن
overemphasizes
بیش از حد تاکید کردن
dual intensity
تاکید علائم خاص
punctuation
نشان گذاری تاکید
overemphasised
بیش از حد تاکید کردن
overemphasises
بیش از حد تاکید کردن
overemphasising
بیش از حد تاکید کردن
overemphasize
بیش از حد تاکید کردن
The trees are in bloom .
درختها گه کردند
they mulcted him
او را جریمه کردند
they proclaimed him sovereign
اعلان کردند
they put their heads together
با هم مشورت کردند
to emphasize
تاکید کردن
[زبان شناسی]
accentuates
تکیه دادن تاکید کردن
accentuated
تکیه دادن تاکید کردن
accentuating
تکیه دادن تاکید کردن
accentuate
تکیه دادن تاکید کردن
They pinched my keys.
کلیدهایم رابلند کردند
It was required of me . They imposed it on me .
آنرا به من تکلیف کردند
They greeted each other.
با هم سلام وتعارف کردند
they put up a good fight
جنگ خوبی کردند
they had words
باهم نزاع کردند
he was sent to england
به انگلیس اعزام کردند
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
what a ready welcome i found!
چه حسن استقبالی از من کردند !
inward looking development policies
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
its was extended
مدت اعتبارانرا دراز کردند
they were made one
یعنی باهم عروسی کردند
They changed seats .
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
They were talking in Spanish .
بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
They beat each other black and blue.
همدیگر را خونین ومالین کردند
they poured toward that city
سوی ان شهر هجوم کردند
His path was strewn with flowers .
مقدم اورا گلباران کردند
He was deported from Iran.
اورااز ایران اخراج کردند
bombers raided the city
بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
The kids stamped on the ants .
بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
the house was highly rated
خانه رازیاد تقویم کردند
afrocentric
<adj.>
تاکید بر ایده ها، سبک و ارزش های آفریقایی
Fatimid
[پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
The soldirs leg was amputated .
پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
We sent for the doctor.
برای ما این دکتر را صدا کردند.
I had my car broken into last week.
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
They searched the whole town .
تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
He was framed.
برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
They shook hand and made up.
با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
he was engagedon probation
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
he paid through the nose
زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
the exercised thier veto
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
she was shot for a spy
اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
bombers raided the city
بمب افگن هابران شهرحمله کردند
inns of chancery
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
corinthian brass or bronze
یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
they howled the speaker down
سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
They I got confused .
آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
The bandits stripped him of all his belongines .
دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
knickerbocker
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
Everybody condemned his foolish behaviour .
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
The planes pin- pointed the enemy targets .
هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
The victors demanded unconditional surrender .
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
Few reporters dared to enter the war zone.
چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Our children have all left home now, but
[except]
[bar]
one.
همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
leet
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
The room is bare of furniture .
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Boers
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boer
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
reverses
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversing
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversed
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
myrmidon
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
Quantel
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
sabbatical year
در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
lombards
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
mohock
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
generations
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generation
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.
ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند
[مخالفت کردند ]
.
yalta conference
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
statement
بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statements
بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
tripartite declaration of 0
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
I had pins and needles in my legs.
ساق پاهایم
[در اثر خواب رفتگی]
مور مور می کردند.
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange .
زن و شوهر بگو مگوشان شد
[بگو مگو کردند]
totems
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
brian kellogg
پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
totem
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
bolshevism
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
for two weeks
جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com