Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English
Persian
auto
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
autos
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
Search result with all words
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
Other Matches
maintenance
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
fail safe system
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
shut off mechanism
وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
standby
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
redundancies
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
contingency plan
برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
redundancy
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
standbys
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
maintainability
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
service
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
redundancies
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
fall back
دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود
maintenance
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
hot
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hottest
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
auto
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
mirror
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
safety nets
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety net
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
mirrored
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
duplexes
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
post
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
conservation
[darn]
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
ruining
خرابی
ruin
خرابی
desolation
خرابی
wrecks
خرابی
fault
خرابی
havoc
خرابی
disrepair
خرابی
dilapidation
خرابی
faults
خرابی
faulted
خرابی
ruins
خرابی
eversion
خرابی
demolitions
خرابی
demolition
خرابی
devastation
خرابی
godsend
خرابی
wrecking
خرابی
wreck
خرابی
smashes
خرابی
failures
خرابی
failure
خرابی
smash
خرابی
rottenness
خرابی
wreckage
خرابی
breakdown
خرابی
malfunction
خرابی
destruction
خرابی
malfunctioned
خرابی
malfunctions
خرابی
breakdowns
خرابی
ruination
خرابی
crashed
شکستگی خرابی
crashes
شکستگی خرابی
crash
شکستگی خرابی
catastrophic failure
خرابی فجیع
crashing
شکستگی خرابی
fail safe
با خرابی امن
collapse mechanism
مکانیزم خرابی
crashingly
شکستگی خرابی
power failures
خرابی برق
power failure
خرابی برق
fail-safe
با خرابی امن
wrack
خرابی بدبختی
disk crash
خرابی دیسک
decays
خرابی تنزل
fail softly
با خرابی تدریجی
to do execution
خرابی وارداوردن
insulation fault
خرابی نارسانا
transient failure
خرابی گذرا
failure free
بدون خرابی
the mischief of it is that'
خرابی ان اینست که
fail soft
با خرابی ملایم
fail soft
با خرابی تدریجی
fail softly
با خرابی ملایم
error description
توضیح خرابی
fault description
توضیح خرابی
decaying
خرابی تنزل
equipment failure
خرابی تجهیزاتی
decayed
خرابی تنزل
description of error
توضیح خرابی
defect description
توضیح خرابی
failure rate
میزان خرابی
page fault
خرابی صفحه
decay
خرابی تنزل
failure rate
نرخ خرابی
car breakdown
خرابی اتومبیل
reliability
ایمنی در برابر خرابی
failure safety
ایمنی در برابر خرابی
failure logcing
ثبت وقوع خرابی
failure prediction
پیش بینی خرابی
drinking was his ruin
باعث خرابی اوشد
ravaging
خرابی وارد اوردن
ravages
خرابی وارد اوردن
ravaged
خرابی وارد اوردن
ravage
خرابی وارد اوردن
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
wrackful
خراب کننده مسبب خرابی
cleanest
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
mean time between failures
زمان میانگین بین دو خرابی
cleans
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
terminals
خرابی که قابل تعمیر نیست
machined
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
machines
خطای ناشی از خرابی قطعه
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
bombed
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
machines
خطای ناشی خرابی سخت افزار
corrective maintenance
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
maintainability
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
machined
خطای ناشی خرابی سخت افزار
destruct
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
machine
خطای ناشی خرابی سخت افزار
bent
اسم رمز برای خرابی وسایل
bomb
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombs
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed out
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
it spells ruin to the workmen
متضمن خانه خرابی کارگران است
degradation
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
cabled
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
on line fault tolerant system
سیستم تحمل خرابی درون خطی
detritus
چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
failures
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
cable
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
failure
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
mtbf
زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
structural damage
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
cacogenics
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
fail
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
glitches
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
glitch
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
it tends to ruin him
وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
MTF
متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
contraception
جلوگیری
arrested
سد جلوگیری
arrests
سد جلوگیری
stoppages
جلوگیری
stoppage
جلوگیری
obstructions
جلوگیری
obstruction
جلوگیری
restraint
جلوگیری
prevention
جلوگیری
restraints
جلوگیری
arrest
سد جلوگیری
interdiction
جلوگیری
debarment
جلوگیری
premunition
جلوگیری
countercheck
جلوگیری
suppression
جلوگیری
forbiddance
جلوگیری
interception
جلوگیری
meanest
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
hit
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
odd
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
rerun
محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
odder
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
mean
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
oddest
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
meaner
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com