English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (6 milliseconds)
English Persian
at the top of one's bent تا سرحد گنجایش
Other Matches
boundaries خط حد سرحد
boundaries سرحد
boundary خط حد سرحد
boundary سرحد
threshholds سرحد
threshold سرحد
thresholds سرحد
frontier سرحد
bound سرحد
mete سرحد
bourgeon سرحد
border سرحد
bordering سرحد
bordered سرحد
demarcation سرحد
borderer سرحد نشین
forntiersman سرحد نشین
hairline سرحد موی سر وپیشانی
hairlines سرحد موی سر وپیشانی
capacity گنجایش
capaciousness گنجایش
volume capacity گنجایش
burdens گنجایش
aptitudes گنجایش
burden گنجایش
content گنجایش
contenting گنجایش
aptitude گنجایش
capacities گنجایش
inclusion گنجایش
filed capacity گنجایش میدانه
dead storage گنجایش مرده
field capacity گنجایش زراعی
fan out گنجایش خروجی
fan in گنجایش ورودی
energy content گنجایش انرژی
effective capacity گنجایش مفید
dead weight tonnage گنجایش باری
gross tonnage گنجایش حجمی
incapacious بی گنجایش ناقص
vital capacity گنجایش حیاتی
total reservoir storage گنجایش کل مخزن
storage capacity گنجایش انباره
saturation capacity گنجایش اشباع
register capacity گنجایش ثبات
pulmometry سنجش گنجایش شش
practical capacity گنجایش عملی
possible capacity گنجایش ممکن
net register tonnage گنجایش خالص
memory capacity گنجایش حافظه
cranial capacity گنجایش جمجمه
code capacity گنجایش رمزرسانی
active storage گنجایش مفید
capacities گنجایش استعداد
active capacity گنجایش مفید
effective storage گنجایش مفید
capacity توانایی گنجایش
capacity گنجایش استعداد
capacities توانایی گنجایش
modules حوزه گنجایش
module حوزه گنجایش
basic capacity گنجایش مبنا
channel capacity گنجایش کانال
channel capacit گنجایش مجرا
caliber گنجایش استعداد
bulk storage انباره پر گنجایش
producing گنجایش تولید
basic capacity گنجایش پایه
bearing capacity گنجایش تحمل
available storage capacity گنجایش مفید مخزن
pulmometer الت سنجش گنجایش شش
truckloads به گنجایش یک ماشین باری
tonnage گنجایش کشتی برحسب تن
capacious گنجایش دار گشاد
truckload به گنجایش یک ماشین باری
tankage گنجایش تانک یا مخزن
farad واحد گنجایش برق
useable reservoir storage گنجایش مفید مخزن
block coefficient ضریب گنجایش ناو
expanded , capacity زیاد کردن گنجایش
to gauge a person گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
unformatted گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
fluid ounce واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
pneumatoneter الت سنجش گنجایش تنفس ریه
fluid ounces واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gauger کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
loads برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gallonage فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
Shannon's Law قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
metagnosticism عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
micros اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
microcomputer اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
VHD نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
conventional RAM در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
wavelength division multiplexing روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
pack board وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
pondage گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر
redundant سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
peripheral باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com