English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
media conversion تبدیل رسانه ها
Search result with all words
reader وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند
readers وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند
read گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
reads گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
PCU وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد
playback head وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند
Other Matches
i/o فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
sequential access روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
optical رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و..
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
channeled رسانه
channels رسانه
vehicle رسانه
mediums رسانه
vehicles رسانه
medium رسانه
channel رسانه
media رسانه ها
channelled رسانه
channeling رسانه
end of medium انتهای رسانه
empty medium رسانه تهی
data medium رسانه داده ها
transfer medium رسانه انتقال
answer/originate رسانه ارتباطی
multimedia چند رسانه
magnetic media رسانه مغناطیسی
hypermedia مافوق رسانه
output media رسانه خروجی
input media رسانه ورودی
media رسانه ها واسطه ها
vehicles حامل رسانه
vehicle حامل رسانه
virgin medium رسانه بکر
media specialist متخصص رسانه ها
media eraser رسانه پاک کن
disc رسانه مغناطیسی دیسک
discs رسانه مغناطیسی دیسک
secondary storage medium رسانه انباره ثانوی
storage هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliaries هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliary هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary هر رسانه ذخیره سازی داده
reads بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
multiplex ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال
read بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
gaps فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
erase پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erased پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
physical توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند
erases پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erasing پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
peripheral انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
play back خواندن داده یا سیگنال از رسانه ذخیره سازی
mfm روش ذخیره داده روی رسانه مغناطیسی
media hype تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
outputs کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
media circus تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
gap فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
answered زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
check خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
modified frequency modulation روش ذخیره سازی داده روی رسانه مغناطیسی
checks خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
saturation خطای ناشی ازاشباع رسانه ذخیره سازی مغناطیسی
checked خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
magneto optical recording رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
end کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
write وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
writes وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
sequential access رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
answering زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answers زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
media خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
peripheral رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
reads رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
read رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
ended کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
channel رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
ends کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
delete پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deletes پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
channels رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
deleting پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
channeled رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
deleted پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
channeling رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channelled رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
gap فضای باریک بین نوک ضبط یا چرخش و رسانه مغناطیسی
processor که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
gaps فضای باریک بین نوک ضبط یا چرخش و رسانه مغناطیسی
machined ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
media کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machines ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
effective نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
shares برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
acoustic تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد
shared برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
transcribed کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
share برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
transcribes کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribing کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
write وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
externals سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
encoding ذخیره سازی سیگنالهای داده دودویی روی رسانه مغناطیسی
record رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
cryogenic memory رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
external سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
writes وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
destructive cursor نوعی رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده اش آن را از دست میدهد
air gap فاصله باریک بین نوک ضبط یا چرخش و رسانه مغناطیسی
transcribe کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
reproduced کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduces کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
empties رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
demount کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
emptiest رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
channel اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
emptier رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptied رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
channelled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
medium رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
acoustic تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
bpi تعداد بیتهایی که در یک اینچ از رسانه ذخیره سازی قابل ضبط است
channeling اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
Kbyte واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
recorder قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
mediums رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
channeled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signaled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signalled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
recorders قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
empty رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
kb واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
dro حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد
channels اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
random access رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
nonerasable storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
scsi استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
outputs که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
in band signalling ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
mastered رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
bandwidth اندازه دادهای که در طول یک کابل یا کانال یا رسانه دیگر قابل ارسال است
masters رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
input ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
permanent رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
inputted ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
dasd رسانه ذخیره سازی که محلهای حافظه اش مستقیماگ قابل خواندن یا نوشتن است
storage تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
output که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
input limited ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
He is seriously claiming [trying to tell us] that the problems are all the fault of the media. او [مرد] به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
aligns اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
non volatile رسانه ذخیره سازی یا حافظه که داده را برمی گرداند حتی وقتی که برق قط ع شود
retrieval عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
input فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
deallocate آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
universal کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
aligned اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
carriers 1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
carrier 1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
align اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
memories فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
aligning اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
gaps سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
kilo واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
peripheral وسیله مبدل سیگنالهای ورودی /خروجی و دستورات از کامپیوتر به قالب و پروتکل که رسانه جانبی بفهمد
write خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
kilos واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
gap سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
back end network اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
reads گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد
bus باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
combining دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combines دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combine دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
busses باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bused باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
read گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد
bussing باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com