Dictiornary-Farsi | تبدیل ناپذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
incommutably	تبدیل ناپذیر


Search result with all words

incommutable	تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
Other Matches

immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
novatio non presumiter	تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
conversion scale	مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration	تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution	تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler	اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion	تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion	تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
conversion	1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions	1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
inappeasable	ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
passive	اثر ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
passives	اثر ناپذیر
incurable	علاج ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
impregnable	رسوخ ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
immobile	جنبش ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
inconceivable	تصور ناپذیر
adamant	تزلزل ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
adamantly	تزلزل ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
immutable	تغییر ناپذیر
invariable	تغییر ناپذیر
unalterable	تغییر ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
inconsolably	دلداری ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
inconsolable	دلداری ناپذیر
intolerable	تحمل ناپذیر
insupportable	تحمل ناپذیر
imperturbable	تزلزل ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
uncontrollably	کنترل ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
unerring	خطا ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
immortal	فنا ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
unaccountably	توضیح ناپذیر
unaccountable	توضیح ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر
impermeable	رطوبت ناپذیر
irremediable	چاره ناپذیر
irreversible	بازگشت ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
irreversible	برگشت ناپذیر
impassive	تالم ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
uncontrollable	کنترل ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
beyond bearing	تحمل ناپذیر
atomic	تجزیه ناپذیر
irrefutable	انکار ناپذیر
irrefutable	تکذیب ناپذیر
inestimable	تخمین ناپذیر
nondescript	وصف ناپذیر
air proof	هوا ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
rigid	انعطاف ناپذیر
deathless	فنا ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
incorrigible	اصلاح ناپذیر
invincible	شکست ناپذیر
irreparable	جبران ناپذیر
unbeatable	باخت ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
indestructible	فنا ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
achromic	رنگ ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
achromatic	رنگ ناپذیر
indefatigable	خستگی ناپذیر
unassailable	یورش ناپذیر
irredeemable	پایان ناپذیر
irreversible	واگشت ناپذیر
insufferable	تحمل ناپذیر
infallible	لغزش ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
indescribable	وصف ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
integral	جدایی ناپذیر
inseparable	تفکیک ناپذیر
inalienable	بیع ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
insoluble	انحلال ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
dustproof	دستگاه خاک ناپذیر
untouchables	نجس لمس ناپذیر
inscrutably	بطور تفحص ناپذیر
insupportably	بطور تحمل ناپذیر
atom	قلم تجزیه ناپذیر
imperishably	بطور زوال ناپذیر