Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
transmutation
تبدیل هستهای
nuclear transformation
تبدیل هستهای
Other Matches
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
mononuclear
یک هستهای
nuclear
هستهای
atomic
هستهای
potential barrier
سد هستهای
nuclear strike
تک هستهای
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
nucleonics
فیزیک هستهای
nuclear reactor
راکتور هستهای
thermonuclear
گرمای هستهای
nuclear structure
ساختار هستهای
nuclear reaction
واکنش هستهای
fission
شکافت هستهای
nuclear reactor
واکنشگاه هستهای
nuclear reactors
راکتور هستهای
nuclear reactors
واکنشگاه هستهای
nuclear families
خانواده هستهای
nuclear fusion
ذوب هستهای
fission reactor
واکنشگاه هستهای
fusions
جوش هستهای
fission bomb
بمب هستهای
fusion
جوش هستهای
nuclear fission
شکافت هستهای
nuclear reaction
فرایند هستهای
nuclear radiation
تشعشع هستهای
nuclear power station
نیروگاه هستهای
nuclear power
انرژی هستهای
nuclear power
نیروی هستهای
nuclear pile
پیل هستهای
nuclear number
عدد هستهای
nuclear fusion
همجوشی هستهای
nuclear fusion
گداخت هستهای
nuclear fusion
گداز هستهای
core memory
حافظه هستهای
core storage
انباره هستهای
nuclear forces
نیروهای هستهای
nuclear family
خانواده هستهای
nuclear fission
انشقاق هستهای
mononuclear
سلول یک هستهای
necleo synthesis
سنتز هستهای
fission
شکاف هستهای
nuclear chemistry
شیمی هستهای
nuclear configuration
ترکیب هستهای
nuclear corrosion
فرسایش هستهای
nuclear detector
اشکارساز هستهای
nuclear electricity
الکتریسیته هستهای
nuclear engineering
تکنولوژی هستهای
nuclear technology
تکنولوژی هستهای
nuclear energy
انرژی هستهای
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
fusion energy
انرژی همجوشی هستهای
slugs
میزان سازی هستهای
slugged
میزان سازی هستهای
slug
میزان سازی هستهای
nuclear fusion energy
انرژی ذوب هستهای
nuclear power plant
تاسیسات انرژی هستهای
nuclear power production
تولید انرژی هستهای
thermonuclear reaction
واکنش گرما- هستهای
internuclear distance
فاصله بین هستهای
fusion
عمل ترکیب هستهای
fusions
عمل ترکیب هستهای
nuclear biological chemical
شیمیایی میکربی هستهای
nuclear binding energy
انرژی اتصال هستهای
thermonuclear
بمب هستهای حرارتی
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
attack nuclear carrier
ناو هواپیمابر افندی هستهای
lymphocytosis
ازدیاد گلبولهای سفید یک هستهای خون
fusion reactor
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
dwarf dud
جنگ افزار هستهای عمل نکرده
nuclear submarine
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
fission
تجزیه بمب تجزیهای شکافت هستهای
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
elodea
جنس گیاهان کوچک و ابزی و تک هستهای درامریکا
nominal weapon
جنگ افزار هستهای که قدرت ان 02 کیلو تن باشد
binary to hexadecimal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
endomixis
تجدید وضع هستهای اغازیان تاژکدار در فواصل معینه
inducing
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induced
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induce
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
fission products
عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
inductor
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
controlled thermonuclear reaction
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
transformation
تبدیل
transformed
تبدیل
converts
تبدیل
panification
تبدیل
transforming
تبدیل
converting
تبدیل
converted
تبدیل
reduction
تبدیل
interconversion
تبدیل
convert
تبدیل
transmutation
تبدیل
reforming
تبدیل
transforms
تبدیل
transform
تبدیل
reductions
تبدیل
connector
تبدیل
modification
تبدیل
adapter
تبدیل
converter
تبدیل گر
changing
تبدیل
alteration
تبدیل
permutation
تبدیل
changes
تبدیل
changed
تبدیل
cinversion
تبدیل
translation
تبدیل
permutations
تبدیل
commutation
تبدیل
toggles
تبدیل
toggle
تبدیل
code conversion
تبدیل کد
change
تبدیل
conversions
تبدیل
reducer
تبدیل
conversion
تبدیل
move
تبدیل
shift
تبدیل
reducing
تبدیل
reduces
تبدیل
reduce
تبدیل
reductions
اختصار تبدیل
aggravation
تبدیل به بدتر
combust
تبدیل بخاکسترکردن
hedging
تبدیل پوششی
commutability
تبدیل پذیری
incommutability
تبدیل ناپذیری
acidifier
تبدیل به اسیدکننده
evaporates
تبدیل به بخارکردن
approach transition
تبدیل ورودی
catalytic reforming
تبدیل کاتالیزوری
calcination
تبدیل باهک
transform
تبدیل کردن
incommutably
تبدیل ناپذیر
catforming
تبدیل با کاتالیزور
actification
تبدیل به سرکه
impedance transformation
تبدیل امپدانس
changer
کلید تبدیل
c.r.
تبدیل کاتالیزوری
evaporating
تبدیل به بخارکردن
calcification
تبدیل به اهک
change over switch
کلید تبدیل
evaporated
تبدیل به بخارکردن
transformed
تبدیل کردن
changer
تبدیل میکند
reduction
اختصار تبدیل
evaporate
تبدیل به بخارکردن
cineration
تبدیل بخاکستر
image transformation
تبدیل تصویر
interconversion
تبدیل متقاطع
bituminize
تبدیل بقیرکردن
code conversion
تبدیل رمز
lactation
تبدیل به شیر
upturn
تبدیل به احسن
animalization
تبدیل به حیوان
compiler
تبدیل میکند
direct conversion
تبدیل مستقیم
basify
تبدیل به قلیاکردن
direct reading galvanometer
گالوانومتر بی تبدیل
frequency change
تبدیل بسامد
frequency changing
تبدیل فرکانس
demodulator
تبدیل میکند
decimalize
تبدیل به اعشارکردن
data conversion
تبدیل داده ها
current transformation
تبدیل جریان
convertor
الت تبدیل
convertor
تبدیل کننده
frequency conversion
تبدیل فرکانس
double conversion
تبدیل دوگانه
file conversion
تبدیل فایل
commutes
تبدیل کردن
commuted
تبدیل کردن
commute
تبدیل کردن
commuting
تبدیل کردن
transmuting
تبدیل کردن
transmutes
تبدیل کردن
transmuted
تبدیل کردن
transmute
تبدیل کردن
fiel conversion
تبدیل پرونده
fiel conversion
تبدیل فایل
convertibility
قابلیت تبدیل
conversion price
قیمت تبدیل
transforms
تبدیل کردن
conversion price
بهای تبدیل
conversion of shares
تبدیل سهام
transforming
تبدیل کردن
conversion of data
تبدیل عناصر
conversion factor
ضریب تبدیل
conversion efficiency
بازده تبدیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com