English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
hedging تبدیل پوششی
Other Matches
integumentary پوششی
tegumentary پوششی
caul غشاء پوششی
full back مدافع پوششی
fullback دفاع پوششی
covering letter نامه پوششی
tegmentum غشاء پوششی
tegumnentum غشاء پوششی
lap joint اتصال پوششی
coverage دفاع پوششی
tunica غشاء پوششی
covering letters نامه پوششی
covering troops یکانهای پوششی
sheeting پوششی لفاف
screening fire اتش پوششی
screening effect اثر پوششی
screening force نیروی پوششی
covering force نیروی پوششی
covering barrier مانع پوششی
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
fascias لایه پوششی فیبری
coating پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
epithelialize بافت پوششی شدن
fascia لایه پوششی فیبری
epithelize بافت پوششی شدن
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
slipcover پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
acanthoma اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
wing covert پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
intima درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
hydathode ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
antistatic mat پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
rear party نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
sounds پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
soundest پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounded پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sound پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
screening electrons الکترونهای پوششی الکترونهای پوشاننده
screened دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
converts تبدیل
panification تبدیل
cinversion تبدیل
code conversion تبدیل کد
commutation تبدیل
converting تبدیل
connector تبدیل
converter تبدیل گر
convert تبدیل
interconversion تبدیل
converted تبدیل
modification تبدیل
adapter تبدیل
conversions تبدیل
alteration تبدیل
conversion تبدیل
translation تبدیل
transformed تبدیل
change تبدیل
reforming تبدیل
transforming تبدیل
reduction تبدیل
transforms تبدیل
reductions تبدیل
transform تبدیل
transformation تبدیل
changed تبدیل
changes تبدیل
changing تبدیل
reducing تبدیل
reducer تبدیل
toggle تبدیل
transmutation تبدیل
reduce تبدیل
shift تبدیل
permutation تبدیل
permutations تبدیل
reduces تبدیل
move تبدیل
toggles تبدیل
conversion efficiency بازده تبدیل
conversion of data تبدیل عناصر
evaporated تبدیل به بخارکردن
combust تبدیل بخاکسترکردن
commutability تبدیل پذیری
evaporates تبدیل به بخارکردن
compiler تبدیل میکند
catforming تبدیل با کاتالیزور
compound converter تبدیل گر مرکب
change over switch کلید تبدیل
code conversion تبدیل رمز
transform تبدیل کردن
conversion cost هزینه تبدیل
conversion of shares تبدیل سهام
conversion factor ضریب تبدیل
evaporating تبدیل به بخارکردن
changer تبدیل میکند
changer کلید تبدیل
cineration تبدیل بخاکستر
catalytic reforming تبدیل کاتالیزوری
transforming تبدیل کردن
lactation تبدیل به شیر
transmute تبدیل کردن
transmuted تبدیل کردن
transmutes تبدیل کردن
transmuting تبدیل کردن
animalization تبدیل به حیوان
commute تبدیل کردن
commuted تبدیل کردن
upturn تبدیل به احسن
commuting تبدیل کردن
acidifier تبدیل به اسیدکننده
actification تبدیل به سرکه
commutes تبدیل کردن
calcination تبدیل باهک
calcification تبدیل به اهک
c.r. تبدیل کاتالیزوری
transformed تبدیل کردن
bituminize تبدیل بقیرکردن
basify تبدیل به قلیاکردن
evaporate تبدیل به بخارکردن
approach transition تبدیل ورودی
direct conversion تبدیل مستقیم
aggravation تبدیل به بدتر
transforms تبدیل کردن
conversion price بهای تبدیل
prtrifaction تبدیل به سنگ
three way switch کلید تبدیل
toggle key کلید تبدیل
transfiguration تبدیل صورت
transformation function تابع تبدیل
transformation curve منحنی تبدیل
transformation of coordinates تبدیل مختصات
transformation of energy تبدیل انرژی
transformation ratio نسبت تبدیل
transition section مقطع تبدیل
transition temperature دمای تبدیل
transmutable قابل تبدیل
symmetry transformation تبدیل تقارنی
substitution of an obligation تبدیل تعهد
substitution of a different obligation تبدیل تعهد
reducer تبدیل کننده
reduction coefficient ضریب تبدیل
reductional تبدیل کاهش
rotary converter تبدیل گر گردان
saccharification تبدیل به قند
salification تبدیل به نمک
scorify تبدیل به کف کردن
silicification تبدیل بسنگ
silicification تبدیل به درکوهی
similarity transformation تبدیل مشابهتی
solidification تبدیل به جامد
transmutative قابل تبدیل
transmutative تبدیل شدنی
convert تبدیل کردن
redeploy [staff] تبدیل کردن
reset تبدیل کردن
transact تبدیل کردن
move تبدیل صورت
shift تبدیل صورت
to convert something into something تبدیل کردن به
to turn something into something تبدیل کردن به
transrorm تبدیل کردن
two way wiring اتصال تبدیل
vitrification تبدیل به شیشه
to turn [into] تبدیل شدن [به]
to transform [into] تبدیل کردن [به]
monarchize تبدیل به سلطنت
process conversion تبدیل فرایند
conversion price قیمت تبدیل
direct reading galvanometer گالوانومتر بی تبدیل
double conversion تبدیل دوگانه
fiel conversion تبدیل پرونده
fiel conversion تبدیل فایل
file conversion تبدیل فایل
frequency change تبدیل بسامد
frequency changing تبدیل فرکانس
frequency conversion تبدیل فرکانس
frequency transformation تبدیل فرکانس
frequency translation تبدیل فرکانس
frequency converter تبدیل گر بسامد
demodulator تبدیل میکند
decimalize تبدیل به اعشارکردن
conversion rate نرخ تبدیل
conversion table جدول تبدیل
converter تبدیل کننده
converter الت تبدیل
convertibility قابلیت تبدیل
convertor تبدیل کننده
convertor الت تبدیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com