English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
reductional تبدیل کاهش
Search result with all words
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
Other Matches
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
decreases کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease کاهش یافتن کم شدن کاهش
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
decreases کاهش دادن کاهش
decreased کاهش دادن کاهش
decrease کاهش دادن کاهش
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
degression کاهش
falling-off کاهش
dampers کاهش
reduction کاهش
falling off کاهش
decreases کاهش
dampest کاهش
damp کاهش
subrtraction کاهش
reduce/enlarge کاهش
slowdowns کاهش
slowdown کاهش
decrement کاهش
diminution کاهش
spoil کاهش
spoiled کاهش
spoiling کاهش
spoils کاهش
subraction کاهش
slow down کاهش
reductions کاهش
wastage کاهش
scale down کاهش
depreciatory کاهش
imminution کاهش
declines کاهش
declined کاهش
decline کاهش
declining کاهش
subtraction کاهش
acceptance کاهش
shrinkage کاهش
acceptances کاهش
abatement کاهش
devaluation کاهش
mitigation کاهش
rebate کاهش
attenuation کاهش
rebates کاهش
decrease کاهش
deduction کاهش
downturns کاهش
relief کاهش
concession کاهش
downturn کاهش
decreased کاهش
lapse time زمان کاهش
minuend کاهش یاب
wanes کاهش یافتن
waned کاهش یافتن
waning کاهش یافتن
wane کاهش یافتن
intensity decrease کاهش شدت
monetary contraction کاهش پول
indiminishable کاهش ناپذیر
dishoarding کاهش ذخیره
fall in temperature کاهش دما
disinvestment کاهش سرمایه
mark down کاهش قیمتها
mark down کاهش قیمت
lapse rate اهنگ کاهش
disinflation کاهش ورم
disinflation کاهش تورم
drive reduction کاهش سائق
drop in temperature کاهش دما
dishoarding کاهش اندوخته
mitigative مایه کاهش
tax deduction کاهش مالیات
reduction of armamentes کاهش تسلیحات
reduction factor ضریب کاهش
logarithmic decrement کاهش لگاریتمی
palliator کاهش دهنده
decreased کاهش یافتن
price reduction کاهش قیمت
prereduction کاهش اولیه
decrease کاهش یافتن
deduction کاهش تفریق
devaluation کاهش نرخ
reduction ratio نسبت کاهش
extinction کاهش نور
reductionism کاهش گری
tax cuts کاهش مالیات
taper off کاهش یافتن
depreciation کاهش بها
speed reduction کاهش سرعت
slake کاهش فرونشستن
slaked کاهش فرونشستن
slakes کاهش فرونشستن
scale down کاهش مقیاس
scale down کاهش تدریجی
reductions کاهش احیاء
decreases کاهش یافتن
palliation کاهش دادن
deceleration کاهش سرعت
abatement کاهش الودگی
shrinks کاهش یافتن
shrinking کاهش یافتن
shrink کاهش یافتن
abatement [of pain] کاهش درد
rebates تخفیف کاهش
lessen کاهش دادن
lessened کاهش دادن
clemmensen reduction کاهش کلمنسنی
anaphrodisia کاهش شهوت
abatable کاهش پذیر
lessens کاهش دادن
lessening کاهش دادن
reduction کاهش احیاء
wany کاهش یافته
detraction کاهش توجه
detraction کاهش کسرشان
reduce کاهش یافتن
waney کاهش یافته
decrement میزان کاهش
wage cuts کاهش دستمزد
rebate تخفیف کاهش
reduces کاهش یافتن
decrementation کاهش پلهای
easing کاهش درد
depopulation کاهش نفوس
palliation کاهش درد
alleviation کاهش درد
decrease in value کاهش ارزش
reducing کاهش یافتن
easement کاهش درد
relief [from pain] کاهش درد
oxidation reduction reaction واکنش اکسایش- کاهش
decrease کاهش یافتن یا کم شدن
irreducible representation نمایش کاهش ناپذیر
alleviation of suffering کاهش درد و رنج
redox potential پتانسیل اکسایش- کاهش
flashing کاهش حوزه مغناطیسی
oxidation reduction potential پتانسیل اکسایش- کاهش
devaluation کاهش ارزش پول
decreased کاهش یافتن یا کم شدن
hypoxemia کاهش اکسیژن بافت
hypoxia کاهش اکسیژن بافت
attrition کاهش توان رزمی
decreases کاهش یافتن یا کم شدن
to cut down [on] something چیزی را کاهش دادن
to cut back [on] something چیزی را کاهش دادن
mitigatory مایه کاهش یا ارامش
hypoglycemia کاهش قند خون
depreciation کاهش بها استهلاک
redox reaction واکنش اکسایش- کاهش
diminishing returns بازده کاهش یابنده
extenuation کاهش اهمیت جرم
reductions تحویل استحاله کاهش
cut back کاهش ناگهانی تولید
currency depreciation کاهش ارزش پول
credit squeeze کاهش حجم اعتبار
decrease endorsement تصدیق یا تائید کاهش
disparagement خوار شماری کاهش
depletion کاهش منابع طبیعی
devalution کاهش ارزش پول
depreciation of the exchange rate کاهش نرخ ارز
depreciation of currency کاهش ارزش پول
deprecation of silver کاهش ارزش سیم
decrement کاهش میزان یک متغیر
slumps کاهش فعالیت رکود
slumping کاهش فعالیت رکود
slumped کاهش فعالیت رکود
slump کاهش فعالیت رکود
work decrement کاهش بازده کار
credit squeeze کاهش مقدار اعتبار
credit squeeze کاهش دادن اعتبار
capital loss کاهش ارزش سرمایه
brown out کاهش جریان برق
to peter out تدریجا کاهش یافتن
break in share prices کاهش قیمت سهام
to cut something چیزی را کاهش دادن
redox system سیستم اکسایش- کاهش
abating بزورتصرف کردن کاهش
correction for attenuation اصلاح برای کاهش
contractura [کاهش میله ستون در کف]
reducible representation نمایش کاهش پذیری
abate بزورتصرف کردن کاهش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com