Dictiornary-Farsi | تبری جستن از | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 125 (7 milliseconds)

English	Persian
renounce	تبری جستن از
renounced	تبری جستن از
renounces	تبری جستن از
renouncing	تبری جستن از


Search result with all words

denied	تبری جستن
denies	تبری جستن
deny	تبری جستن
denying	تبری جستن
wager of law	تبری جستن با سوگند
Other Matches

to make approaches	وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escape	رهایی جستن خلاصی جستن
escaped	رهایی جستن خلاصی جستن
escapes	رهایی جستن خلاصی جستن
escaping	رهایی جستن خلاصی جستن
exonertion	تبری
fascial	تبری
fasces	یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
fasces	[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
overleap	جستن از
springs	جستن
outjockey	جستن بر
bounce	پس جستن
bounces	پس جستن
jump	جستن
jumped	جستن
jumps	جستن
spring	جستن
bounced	پس جستن
overrode	برتری جستن بر
outrun	پیشی جستن بر
outrunning	پیشی جستن بر
forestalls	پیش جستن بر
forestalled	پیش جستن بر
outruns	پیشی جستن بر
antecede	برتری جستن
forestall	پیش جستن بر
get the start of	سبقت جستن بر
out act	پیشی جستن از
outbalance	پیشی جستن
outguess	سبقت جستن
to make a pounce	ناگهان جستن
to keep one's distance	دوری جستن
to seek refuge	پناه جستن
to seek shelter	پناه جستن
to come out of the woods <idiom>	از خطر جستن
to be out of the woods <idiom>	از خطر جستن
to be over the hump [American] <idiom>	از خطر جستن
to be over the worst <idiom>	از خطر جستن
to be off the hook <idiom>	از خطر جستن
to give the go by to	پیشی جستن بر
to get the upper hand	پیشی جستن
outvie	برتری جستن از
overtop	برتی جستن بر
overtop	برتری جستن از
purgation	برائت جستن
to carry sword	شمشیر جستن
to find f.with	عیب جستن از
to find fault with	عیب جستن
to gain a ccess	تقرب جستن
to gain the upper hand	تفوق جستن
to get the better of	پیشی جستن بر
hip	جستن پریدن
transcend	سبقت جستن
excels	تفوق جستن بر
shoot-outs	بالا جستن
assist	شرکت جستن
shoot-out	بالا جستن
shoot out	بالا جستن
shoot forth	بالا جستن
excelling	تفوق جستن بر
assisted	شرکت جستن
excel	تفوق جستن بر
assisting	شرکت جستن
assists	شرکت جستن
hips	جستن پریدن
transcending	سبقت جستن
transcends	سبقت جستن
transcended	سبقت جستن
excelled	تفوق جستن بر
overrides	برتری جستن بر
override	برتری جستن بر
overridden	برتری جستن بر
leaped	جستن دویدن
best	برتری جستن
leap	جستن دویدن
leaps	جستن دویدن
to escape with life and limb	سختی رهایی جستن
finds	جستن تشخیص دادن
find	جستن تشخیص دادن
out maneuver	تفوق جستن در مانور
to gain a over	برتری یاتفوق جستن بر
overleap	جستن از روی نادیده گذشتن از
outstrips	عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipating	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipate	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
trumps	مغلوب ساختن پیشی جستن
trump	مغلوب ساختن پیشی جستن
outstripping	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped	عقب گذاشتن پیشی جستن از
emulated	برابری جستن با پهلو زدن
emulates	برابری جستن با پهلو زدن
surpass	بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed	بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses	بهتر بودن از تفوق جستن
emulating	برابری جستن با پهلو زدن
emulate	برابری جستن با پهلو زدن
outstrip	عقب گذاشتن پیشی جستن از
toget the start of one's rival	بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
to steal a march on any one	بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
to get the upper hand	برتری جستن تفوق پیدا کردن
overjump	بیش از اندازه نیروی خود جستن
to have recourse to a person	بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
scoots	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
view halloo	فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
rocketing	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocket	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to pounce on somebody	به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
rockets	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
isolationism	سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها