Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
white propaganda
تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
Other Matches
petitioning creditor
بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
early-warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
alerting service
قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
propagandistic
تبلیغاتی
schemes
برنامه تبلیغاتی
advertising agency
آژانس تبلیغاتی
scheme
برنامه تبلیغاتی
commercials
اگهیهای تبلیغاتی
publicity films
فیلمهای تبلیغاتی
publicity drive
فعالیت تبلیغاتی
advertising campaign
فعالیت تبلیغاتی
advertising spot
فیلم تبلیغاتی
advertisement
اگهی تبلیغاتی
schemed
برنامه تبلیغاتی
advertisements
اگهی تبلیغاتی
cold war
جنگ تبلیغاتی ومطبوعاتی
cold war
جنگ تبلیغاتی وروانی
ostensible
شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
leaflets
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
itinerate
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
leaflet bomb
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
copywriter
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
copywriters
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
me too
دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
cold war
عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
air alert warning
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
acknowledgements
اعلام
acknowledgement
اعلام
Annunciation
اعلام
promulgator
اعلام
acknowledgments
اعلام
indigitation
اعلام
indiction
اعلام
proclamation
اعلام
enunciation
اعلام
enouncement
اعلام
annunciator
اعلام گر
proclamations
اعلام
predication
اعلام
meld
اعلام
declarations
اعلام
intimation
اعلام
declaration
اعلام
notification
اعلام
promulgation
اعلام
intimations
اعلام
advice of fate
اعلام وضعیت
advising bank
اعلام میکند
line call
اعلام خط نگهدار
quoted
اعلام کردن
quotes
اعلام کردن
sound alarm
اعلام صدا
quote
اعلام کردن
enunciator
اعلام کننده
broadcast
اعلام کردن
statements
اعلام کردن
exclaimed
اعلام کردن
warnings
اعلام خطر
larum
اعلام خطر
exclaim
اعلام کردن
damm
بد اعلام کردن
indictments
اعلام جرم
indictment
اعلام جرم
disclosed
اعلام شده
declarations
اعلامیه اعلام
call out
اعلام خطر
impeachment
اعلام جرم
touche
اعلام برخورد
acknowledgement of receipt
اعلام وصول
declaration
اعلامیه اعلام
statement of charge
اعلام اتهامات
proclamation
اعلام کردن
foretoken
اعلام قبلی
hangers
اعلام کننده
acknowledgment
اعلام وصول
hanger
اعلام کننده
proclamations
اعلام کردن
vociferator
اعلام دارنده
declaration of interest
اعلام بهره
enunciated
اعلام کردن
proclaimer
اعلام کننده
acclaims
اعلام کردن
receipts
اعلام وصول
receipt
اعلام وصول
enouce
اعلام کردن
enounce
اعلام کردن
enunciates
اعلام کردن
acclaim
اعلام کردن
declaredly
بطور اعلام
enunciate
اعلام کردن
announce
اعلام کردن
blazon
اعلام کردن
announced
اعلام کردن
blazers
اعلام کننده
blazer
اعلام کننده
announces
اعلام کردن
announcing
اعلام کردن
acclaiming
اعلام کردن
acclaimed
اعلام کردن
warning
اعلام خطر
promulge
اعلام کردن
promulgated
اعلام کردن
annunciator
اعلام کننده
promulgate
اعلام کردن
promulgator
اعلام دارنده
exclaiming
اعلام کردن
promulgation
اعلام دارنده
promulgates
اعلام کردن
promulgating
اعلام کردن
enunciating
اعلام کردن
alerting
اعلام خطرکردن
statement
اعلام کردن
broadcasts
اعلام کردن
enunciable
اعلام کردنی
pronouncer
اعلام کننده
exclaims
اعلام کردن
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
acknowledgement
اعلام وصول رسید
impeached
اعلام جرم کردن
hails
اعلام ورود کردن
hailing
اعلام ورود کردن
indicts
اعلام جرم کردن
indict
اعلام جرم کردن
absolves
اعلام بی تقصیری کردن
impeaching
اعلام جرم کردن
time orderly
نگهبان اعلام ساعت
net authentication
اعلام معرف در شبکه
impeaches
اعلام جرم کردن
indicting
اعلام جرم کردن
annunciator
اعلام کننده فرامین
test announcement
اعلام نتیجه ازمایش
alerted
اعلام خطر اژیرهوایی
indicted
اعلام جرم کردن
hailed
اعلام ورود کردن
hail
اعلام ورود کردن
indicter
اعلام جرم کننده
early warning
اعلام خطر کردن
indictor
اعلام جرم کننده
line call
اعلام خط نگه دار
issue price
قیمت اعلام شده
alerts
اعلام خطر اژیرهوایی
absolving
اعلام بی تقصیری کردن
absolved
اعلام بی تقصیری کردن
absolve
اعلام بی تقصیری کردن
pyrotechnics
فشفشفه اعلام خطر
impeach
اعلام جرم کردن
pretypify
قبلا اعلام کردن
local warning
اعلام خطر محلی
alert
اعلام خطر اژیرهوایی
suggestio falsi
افهار و اعلام نادرست
receipts
اعلام وصول نمودن
receipt
اعلام وصول نمودن
proclamatory
متضمن اگهی یا اعلام
early-warning
اعلام خطر کردن
promulgation of treaty
اعلام مفاد معاهده
merged
اعلام مسیر تعقیب
acknowledge
اعلام معرف کردن
acknowledges
اعلام نشانی کردن
acknowledges
اعلام معرف کردن
blinded
چراغ اعلام خطر
acknowledging
اعلام وصول کردن
acknowledging
اعلام نشانی کردن
acknowledging
اعلام معرف کردن
announce in advance
از پیش اعلام کردن
aldis lmap
چراغ اعلام خطر
acknowledgment
اعلام معرف اعتراف
acknowledgment
شماره اعلام وصول
fab
اعلام موافقتبا چیزی
blind
چراغ اعلام خطر
acknowledge
اعلام نشانی کردن
blinds
چراغ اعلام خطر
acknowledge
اعلام وصول کردن
alert station
ایستگاه اعلام خطر
acknowledges
اعلام وصول کردن
declared value
بهای اعلام شده
declaration of indulgence
اعلام ازادی دینی
declared capital
سرمایه اعلام شده
delayed whistle
سوت اعلام افساید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com