English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (6 milliseconds)
English Persian
hard advertising تبلیغات تهاجمی
Other Matches
attacking [style of play, player] <adj.> تهاجمی
aggressive تهاجمی
offensive <adj.> تهاجمی
incursive تهاجمی
skates بازی تهاجمی
shock troops گروه تهاجمی
offensive league اتحادیه تهاجمی
offensive war جنگ تهاجمی
power play نقشه تهاجمی
skate بازی تهاجمی
play marking حرکات تهاجمی
offensive weapon سلاح تهاجمی
skated بازی تهاجمی
furor خشم تهاجمی
offensive alliance پیمان تهاجمی
dash کشتی تهاجمی
offensive block دفاع تهاجمی
power struggle نقشه تهاجمی
dashes کشتی تهاجمی
dashed کشتی تهاجمی
publicist تبلیغات چی
publicity تبلیغات
publicists تبلیغات چی
incantations تبلیغات
showman تبلیغات چی
propagandist تبلیغات چی
propaganda تبلیغات
incantation تبلیغات
propagandists تبلیغات چی
advertisement تبلیغات
advertisements تبلیغات
showmen تبلیغات چی
offensive movement حرکت تهاجمی شمشیرباز
scrappiest بازی تهاجمی سریع
simple wing طرح تهاجمی با خط نامتعادل
attack cargo ship ناو باربری تهاجمی
attack aircraft carrier ناو هواپیمابر تهاجمی
scrappy بازی تهاجمی سریع
offensive اهانت امیز تهاجمی
offensives اهانت امیز تهاجمی
look-in روش پاس تهاجمی
scrappier بازی تهاجمی سریع
slot formation نوعی طرح تهاجمی
slot t نوعی طرح تهاجمی
white propaganda تبلیغات سفید
puffery تبلیغات پر سر وصدا
propagandize تبلیغات کردن
fanfare [of publicity] هیاهوی تبلیغات
political propaganda تبلیغات سیاسی
publicized تبلیغات کردن
publicizing تبلیغات کردن
publicizes تبلیغات کردن
publicize تبلیغات کردن
advertising blitz تبلیغات شدید
black propaganda تبلیغات سیاه
black propaganda تبلیغات خطرناک
competitive advertising تبلیغات رقابتی
publicising تبلیغات کردن
election propaganda تبلیغات انتخاباتی
publicised تبلیغات کردن
heavy advertising تبلیغات وسیع
publicises تبلیغات کردن
grey propaganda تبلیغات منفی
grey propaganda تبلیغات خاکستری
offensives تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensive تهاجم تهاجمی حمله عمومی
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
aids to trade حمل و نقل و تبلیغات
space broker کارگزار امور تبلیغات
burst advertising شروع تبلیغات شدید
target audience جماعت هدف تبلیغات
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
end run بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
split t نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
hoopla تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
razzamatazz تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
carnival [American E] تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
hustle and bustle تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
funfair تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
shivaree تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
razzmatazz تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
proselytism تحت تاثیر تبلیغات مسلکی واقع شدن
media hype تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media circus تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
consumer advertising تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
This sort of propaganda is for home consumption این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
slants بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
statue of liberty play بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
strong side سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
slanted بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
triple option بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com