English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
English Persian
proselytism تبلیغ حزبی
Other Matches
sectarian حزبی
barred a طاق حزبی
caucus انجمن حزبی
caucuses انجمن حزبی
watchworld شعار حزبی
watchword شعار حزبی
watchwords شعار حزبی
partisanship روح حزبی
partisanship حزبی بودن
nonparty غیر حزبی
plateform اعلامیه حزبی
winging دسته حزبی
party spirit طرفداری حزبی
wing دسته حزبی
party spirit تعصب حزبی
advertisements تبلیغ
advertisement تبلیغ
promotion تبلیغ
promotions تبلیغ
propagandism تبلیغ
small ad تبلیغ
advertising تبلیغ
propagation تبلیغ
publicity تبلیغ
propaganda تبلیغ
tickets صورت نامزدهای حزبی
party politics سیاست بازیهای حزبی
to toe the line برنامه حزبی را پذیرفتن
factionalism اعتقاد به سیستم حزبی
ticket صورت نامزدهای حزبی
to join a party عضو حزبی شدن
for publicity purposes به منظور تبلیغ
propagation تکثیر تبلیغ
propagation تبلیغ کردن
propagandize تبلیغ کردن
advertise تبلیغ کردن
stunt advertising تبلیغ موثر
evangelism تبلیغ مسیحیت
advertised تبلیغ کردن
counter propaganda تبلیغ متقابل
proselyte تبلیغ کردن
snake oil تبلیغ میکند
sales promotion تبلیغ فروش
publitize تبلیغ کردن
stunt advertising تبلیغ مهیج
propagable قابل تبلیغ
advertises تبلیغ کردن
proselytism تبلیغ دینی
advertising claim شعار تبلیغ
proselyte تبلیغ شدن
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
pluralist وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
pluralists وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
convention باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions باره مسائل حزبی ناحیهای
secession تجزیه طلبی انشعاب حزبی
sales promotion تبلیغ جهت فروش
advertising تبلیغ و آگهی تجاری
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
illicit advertising تبلیغ غیر مجاز
press agent مامور اگهی و تبلیغ
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
main motion [at a party conference etc.] دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
adherence to party هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
target audience گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
banners پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
banner پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
writes رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
write رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
Salvation Army تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
barker پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
fellow traveler کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
evangelization تبلیغ یاموعظه ازروی انجیل ترویج انجیل یادین مسیحی
fascism نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
pluralists معتقد به تعدد تعدد حزبی
pluralist معتقد به تعدد تعدد حزبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com