English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
evangelization تبلیغ یاموعظه ازروی انجیل ترویج انجیل یادین مسیحی
Other Matches
gospel انجیل
gospels انجیل
bibles انجیل
bible انجیل
evangel انجیل
gospel oath سوگندبه انجیل
gospel of matter انجیل متی
gospeller انجیل خوان
evangelically برطبق انجیل
evangelists انجیل نویس
evangelist انجیل نویس
matthew نویسنده انجیل متی
gospeller خودراتنهاصاحب انجیل میداند
matthean وابسته به انجیل متی
matthaean وابسته به انجیل متی
evangelist صاحب انجیل مژده رسان
evangelists صاحب انجیل مژده رسان
luke نام طبیب پولس رسول که انجیل لوقا بدومنسوب است
hebraistic وابسته به زبان یادین یاطرزفکرعبرانی ها
injudiciously بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
discerningly ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pusillanimously ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly ازروی کله شقی ازروی کودنی
impartially ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
expertly ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
propagation ترویج
promotions ترویج
promotion ترویج
promulgation ترویج
promulgator ترویج
fomentation ترویج
member of christ مسیحی
Christian مسیحی
christial مسیحی
Christianity مسیحی
cultivating ترویج کردن
promotes ترویج کردن
cultivation تهذیب ترویج
propagative ترویج کننده
cultivate ترویج کردن
promote ترویج کردن
promoted ترویج کردن
promotable قابل ترویج
propagable قابل ترویج
promulge ترویج کردن
promoting ترویج کردن
cultivates ترویج کردن
evengelist مبلغ مسیحی
pseudo christian مسیحی نما
Christianity دین مسیحی
christianize مسیحی کردن
christianism دین مسیحی
unchristian غیر مسیحی
propaganda تبلیغ
publicity تبلیغ
small ad تبلیغ
propagandism تبلیغ
advertisements تبلیغ
advertising تبلیغ
promotions تبلیغ
promotion تبلیغ
propagation تبلیغ
advertisement تبلیغ
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
promoter ترویج کننده فروش
promoters ترویج کننده فروش
born-again مسیحی از نوزاده شده
d. year سال میلادی مسیحی
maronite مسیحی مقیم لبنان
propagandize تبلیغ کردن
propagable قابل تبلیغ
propagation تکثیر تبلیغ
counter propaganda تبلیغ متقابل
evangelism تبلیغ مسیحیت
advertise تبلیغ کردن
snake oil تبلیغ میکند
stunt advertising تبلیغ موثر
stunt advertising تبلیغ مهیج
advertising claim شعار تبلیغ
advertises تبلیغ کردن
advertised تبلیغ کردن
for publicity purposes به منظور تبلیغ
sales promotion تبلیغ فروش
proselyte تبلیغ کردن
proselytism تبلیغ دینی
propagation تبلیغ کردن
proselyte تبلیغ شدن
proselytism تبلیغ حزبی
publitize تبلیغ کردن
promulgates انتشار دادن ترویج کردن
promoters ترقی دهنده ترویج کننده
promoter ترقی دهنده ترویج کننده
promulgate انتشار دادن ترویج کردن
promulgated انتشار دادن ترویج کردن
promulgating انتشار دادن ترویج کردن
uttering ترویج سکه تقلبی یا اسنادمجعول
moss trooper راهزن یا غارتگرمرزی درسده 71 مسیحی
Gentile کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد
YMCAs مخفف باشگاه جوانان مسیحی
Gentiles کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد
YMCA مخفف باشگاه جوانان مسیحی
January اولین ماه سال مسیحی
September نهمین ماه تقویم مسیحی
advertising تبلیغ و آگهی تجاری
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
sales promotion تبلیغ جهت فروش
press agent مامور اگهی و تبلیغ
illicit advertising تبلیغ غیر مجاز
YWCAs مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCA مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
august ماه هشتم سال مسیحی که 13 روزاست
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
reconversion هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
icons تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
ikons تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
icon تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
the church militant همه کسانی که در راه دین مسیحی می جنگند
hospitaler فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
Methodists فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
sabbatarian مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
Methodist فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
target audience گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
christian era مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
banner پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
banners پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
institutionalism سیاست ترویج امور خیریه واصلاح بزهکاران از طرق اخلاقی و تادیبی
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
Salvation Army تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
barker پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
utter false coin جریان انداختن سکه تقلبی ترویج سکه قلب
all saints day روز کلیهء مقدسین مسیحی روز اول نوامبر
June ماه ژوئن پنجمین ماه سال مسیحی
martyrology تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
gregorian calendar تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
from ازروی
heretically ازروی فسادعقیده
fatuously ازروی بیشعوری
facetiously ازروی شوخی
hurry scurry ازروی دستپاچگی
floutingly ازروی اهانت
perfidiously ازروی خیانت
floutingly ازروی استهزاء
flatulently ازروی لاف
fractiously ازروی کج خلقی
frivolously ازروی نادانی
flightily ازروی بوالهوسی
glozingly ازروی مداهنه
flatulently ازروی نفخ
finically ازروی وسواس
headily ازروی خودسری
hurry skurry ازروی دستپاچگی
ill humouredly ازروی بد خویی
irresolutely ازروی بی تصمیمی
irreverently ازروی بی حرمتی
to get off برخاستن ازروی
politicly ازروی مصلحت
submissively ازروی فروتنی
purposelessly ازروی بی مقصودی
muddily ازروی گیجی
profligately ازروی هرزگی
mystically ازروی تصوف
obedienlv ازروی فرمانبرداری
open mindldly ازروی بی تعصبی
pettishly ازروی کج خلقی
querulousy ازروی کج خلقی
irreligiously ازروی بی دینی
insesately ازروی بی عاطفگی
insesately ازروی بیحسی
irefully ازروی تندی
ill humouredly ازروی بدخلقی
ill humouredness ازروی بد خلقی
ill naturedly ازروی بد خویی
illy ازروی بد خواهی
immorally از ازروی بد اخلاقی
in the abstract ازروی تجرید
inconstantly ازروی بی ثباتی
incontinently ازروی بی عفتی
indecently ازروی بی شرمی
indecisively ازروی دو دلی
indelicately ازروی بی نزاکتی
inexactly ازروی بی دقتی
powerlessly ازروی ضعف
crookedly ازروی نادرستی
circumspectly ازروی احتیاط
stupidly ازروی نادانی
constantly ازروی ثبات
by the book ازروی کتاب
by i ازروی ندانستگی
blunderingly ازروی اشتباه
blamelessly ازروی بی گناهی
basely ازروی پستی
glaringly ازروی خودنمائی
cold heartedly ازروی بی عاطفگی
huffily ازروی زودرنجی
corruptly ازروی تباهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com