Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 137 (7 milliseconds)
English	Persian
fixation of affect	تثبیت عاطفی
Other Matches
automatic pilots	وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot	وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
voltage stabilizer	تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
sentimental	عاطفی
affective	عاطفی
affectivity	حالت عاطفی
intraception	عاطفی نگری
affective congruency	همخوانی عاطفی
affective tone	رنگ عاطفی
affective thinking	تفکر عاطفی
cathexis	نیروی عاطفی
affective reasoning	استدلال عاطفی
flattening of affect	بی تفاوتی عاطفی
flat affect	افت عاطفی
affectability	عاطفی بودن
emotional support	حمایت عاطفی
affective logic	منطق عاطفی
stabilizer	تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers	تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
monetarists	طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
bipolar affective disorder	اختلال عاطفی دو قطبی
emotional and physical	امور عاطفی و بدنی
affective psychosis	روان پریشی عاطفی
affective disorders	اختلال های عاطفی
schizoaffective disorder	اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
affective arousal theory	نظریه برانگیختگی عاطفی
stabilising	تثبیت
fixity	تثبیت
fixations	تثبیت
fixation	تثبیت
stabilize	تثبیت
anchor cell	سل تثبیت
stabilizes	تثبیت
consolidation	تثبیت
stabilized	تثبیت
fixing	تثبیت
stabilises	تثبیت
stabilisation	تثبیت
confirmation	تثبیت
stabilization	تثبیت
corroboration	تثبیت
stabilised	تثبیت
functional fixedness	تثبیت کارکردی
visual fixation	تثبیت دیداری
voltage stabilization	تثبیت ولتاژ
fixation point	نقطه تثبیت
father fixation	تثبیت پدری
fixedness	تثبیت شدگی
fixing agent	عامل تثبیت
reinstatement	تثبیت در مقام
fixate	تثبیت کردن
wage stabilization	تثبیت مزد
heat setting	تثبیت گرمائی
stop go policy	سیاست تثبیت
fixation process	فرایند تثبیت
price stabilization	تثبیت قیمت
holding attack	تک تثبیت کننده
avouch	تثبیت کردن
maintenance level	سطح تثبیت
mechanical stabilization	تثبیت مکانیکی
nitrogen fixation	تثبیت نیتروژن
price ceilings	تثبیت قیمت
course stabilizer	تثبیت کننده
price freezing	تثبیت قیمت
economic stabilization	تثبیت اقتصادی
price stability	تثبیت قیمت
price freeze	تثبیت قیمت ها
patent	حق تثبیت اختراع
stabilises	تثبیت کردن
stabilising	تثبیت کردن
stabilize	تثبیت کردن
stabilised	تثبیت کردن
patented	حق تثبیت اختراع
patenting	حق تثبیت اختراع
patents	حق تثبیت اختراع
stabilization	پابرجاسازی تثبیت
positioning	تثبیت موقعیت
stabilizers	تثبیت کننده ها
confirmation	تثبیت استقرار
stabilisers	تثبیت کننده
stabilizer	تثبیت کننده
stabilizes	تثبیت کردن
reinstate	تثبیت کردن
stabilized	تثبیت کردن
reinstates	تثبیت کردن
reinstated	تثبیت کردن
reinstating	تثبیت کردن
stabilizing sleeve	غلاف تثبیت کننده
fixes	تثبیت محل ناو
verges	شانه تثبیت نشده
stabilisers	ثابت تثبیت کننده
verge	شانه تثبیت نشده
well fixed	خوب تثبیت شده
fix	تثبیت محل ناو
hard shoulder	شانه تثبیت شده
voltage stabilization	تثبیت فشار الکتریکی
built in stabilizers	تثبیت کنندههای خودکار
viscosity stabilizer	تثبیت کننده گرانروی
stabilized layer	قشر تثبیت شده
stabilized layer	لایه تثبیت شده
stabilization policy	سیاست تثبیت اقتصادی
exchanged stabilization fund	صندوق تثبیت ارز
emulsion stabilizer	تثبیت کننده امولسیونی
automatic stabilizer	تثبیت کننده خودکار
course stabilizer	دستگاه تثبیت مسیر
course stabilizer	تثبیت کننده مسیر
stabilizer	ثابت تثبیت کننده
holding force	نیروی تثبیت کننده
commodity agreement	تثبیت مشترک قیمت فروش
zener diode stabilization	تثبیت کنندگی دیود زنر
route	به خاک نشاندن تثبیت کردن
voltage stabilizer	تثبیت کننده اختلاف سطح
mains voltage stabilizer	تثبیت کننده ولتاژ شبکه
routes	به خاک نشاندن تثبیت کردن
self stabilizing dynamo	دینام خود تثبیت کننده
stabilising	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
pegging	تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
stabilizes	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilized	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilised	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
high frequency stabilized arc	قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
adjustable stabilizer	تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
price support	تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
functional finance	سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
stop bath	ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
setting time	[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
fair trade laws	قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
positioning band	حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
declaratory judgment	حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
confirms	تصدیق کردن تثبیت کردن
confirm	تصدیق کردن تثبیت کردن
holding point	نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com