Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 117 (9 milliseconds)
English	Persian
fix	تثبیت محل ناو
fixes	تثبیت محل ناو
Search result with all words
patent	حق تثبیت اختراع
patented	حق تثبیت اختراع
patenting	حق تثبیت اختراع
patents	حق تثبیت اختراع
corroboration	تثبیت
stabilization	پابرجاسازی تثبیت
stabilization	تثبیت
positioning	تثبیت موقعیت
stabilizers	تثبیت کننده ها
monetarists	طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
confirmation	تثبیت استقرار
confirmation	تثبیت
hard shoulder	شانه تثبیت شده
confirm	تصدیق کردن تثبیت کردن
confirms	تصدیق کردن تثبیت کردن
automatic pilot	وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots	وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
reinstatement	تثبیت در مقام
stabilisers	تثبیت کننده
stabilisers	تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers	ثابت تثبیت کننده
stabilizer	تثبیت کننده
stabilizer	تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer	ثابت تثبیت کننده
pegging	تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
stabilised	تثبیت کردن
stabilised	تثبیت
stabilised	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises	تثبیت کردن
stabilises	تثبیت
stabilises	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising	تثبیت کردن
stabilising	تثبیت
stabilising	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize	تثبیت کردن
stabilize	تثبیت
stabilize	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilized	تثبیت کردن
stabilized	تثبیت
stabilized	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilizes	تثبیت کردن
stabilizes	تثبیت
stabilizes	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
fixation	تثبیت
fixations	تثبیت
reinstate	تثبیت کردن
reinstated	تثبیت کردن
reinstates	تثبیت کردن
reinstating	تثبیت کردن
route	به خاک نشاندن تثبیت کردن
routes	به خاک نشاندن تثبیت کردن
consolidation	تثبیت
fixing	تثبیت
fixity	تثبیت
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
verge	شانه تثبیت نشده
verges	شانه تثبیت نشده
adjustable stabilizer	تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
anchor cell	سل تثبیت
automatic stabilizer	تثبیت کننده خودکار
avouch	تثبیت کردن
built in stabilizers	تثبیت کنندههای خودکار
commodity agreement	تثبیت مشترک قیمت فروش
course stabilizer	تثبیت کننده
course stabilizer	تثبیت کننده مسیر
course stabilizer	دستگاه تثبیت مسیر
declaratory judgment	حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
economic stabilization	تثبیت اقتصادی
emulsion stabilizer	تثبیت کننده امولسیونی
exchanged stabilization fund	صندوق تثبیت ارز
fair trade laws	قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
father fixation	تثبیت پدری
fixedness	تثبیت شدگی
fixing agent	عامل تثبیت
fixate	تثبیت کردن
fixation of affect	تثبیت عاطفی
fixation point	نقطه تثبیت
fixation process	فرایند تثبیت
functional finance	سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
functional fixedness	تثبیت کارکردی
high frequency stabilized arc	قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
holding attack	تک تثبیت کننده
holding force	نیروی تثبیت کننده
holding point	نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
mains voltage stabilizer	تثبیت کننده ولتاژ شبکه
maintenance level	سطح تثبیت
mechanical stabilization	تثبیت مکانیکی
nitrogen fixation	تثبیت نیتروژن
positioning band	حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
price ceilings	تثبیت قیمت
price freeze	تثبیت قیمت ها
price freezing	تثبیت قیمت
price stability	تثبیت قیمت
price stabilization	تثبیت قیمت
price support	تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
self stabilizing dynamo	دینام خود تثبیت کننده
stabilisation	تثبیت
stabilization policy	سیاست تثبیت اقتصادی
stabilized layer	قشر تثبیت شده
Other Matches
voltage stabilizer	تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
voltage stabilization	تثبیت ولتاژ
visual fixation	تثبیت دیداری
wage stabilization	تثبیت مزد
heat setting	تثبیت گرمائی
stop go policy	سیاست تثبیت
stabilized layer	لایه تثبیت شده
viscosity stabilizer	تثبیت کننده گرانروی
well fixed	خوب تثبیت شده
voltage stabilization	تثبیت فشار الکتریکی
stabilizing sleeve	غلاف تثبیت کننده
voltage stabilizer	تثبیت کننده اختلاف سطح
zener diode stabilization	تثبیت کنندگی دیود زنر
stop bath	ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
setting time	[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com