Total search result: 222 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
stabilisers |
تثبیت کننده |
stabilizer |
تثبیت کننده |
course stabilizer |
تثبیت کننده |
|
|
Search result with all words |
|
stabilizers |
تثبیت کننده ها |
automatic pilot |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
automatic pilots |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
stabilisers |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
stabilisers |
ثابت تثبیت کننده |
stabilizer |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
stabilizer |
ثابت تثبیت کننده |
adjustable stabilizer |
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما |
automatic stabilizer |
تثبیت کننده خودکار |
course stabilizer |
تثبیت کننده مسیر |
emulsion stabilizer |
تثبیت کننده امولسیونی |
holding attack |
تک تثبیت کننده |
holding force |
نیروی تثبیت کننده |
mains voltage stabilizer |
تثبیت کننده ولتاژ شبکه |
self stabilizing dynamo |
دینام خود تثبیت کننده |
stabilizing sleeve |
غلاف تثبیت کننده |
viscosity stabilizer |
تثبیت کننده گرانروی |
voltage stabilizer |
تثبیت کننده اختلاف سطح |
voltage stabilizer |
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ |
Other Matches |
|
monetarists |
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد |
confirmation |
تثبیت |
stabilizes |
تثبیت |
stabilises |
تثبیت |
fixation |
تثبیت |
stabilised |
تثبیت |
anchor cell |
سل تثبیت |
fixations |
تثبیت |
stabilising |
تثبیت |
stabilize |
تثبیت |
fixing |
تثبیت |
corroboration |
تثبیت |
fixity |
تثبیت |
stabilization |
تثبیت |
stabilisation |
تثبیت |
stabilized |
تثبیت |
consolidation |
تثبیت |
nitrogen fixation |
تثبیت نیتروژن |
stabilising |
تثبیت کردن |
stabilize |
تثبیت کردن |
stabilises |
تثبیت کردن |
avouch |
تثبیت کردن |
price freezing |
تثبیت قیمت |
price freeze |
تثبیت قیمت ها |
price ceilings |
تثبیت قیمت |
voltage stabilization |
تثبیت ولتاژ |
heat setting |
تثبیت گرمائی |
wage stabilization |
تثبیت مزد |
functional fixedness |
تثبیت کارکردی |
reinstatement |
تثبیت در مقام |
positioning |
تثبیت موقعیت |
price stability |
تثبیت قیمت |
patents |
حق تثبیت اختراع |
price stabilization |
تثبیت قیمت |
stabilised |
تثبیت کردن |
fixation point |
نقطه تثبیت |
fixation process |
فرایند تثبیت |
mechanical stabilization |
تثبیت مکانیکی |
visual fixation |
تثبیت دیداری |
patent |
حق تثبیت اختراع |
patented |
حق تثبیت اختراع |
patenting |
حق تثبیت اختراع |
stabilization |
پابرجاسازی تثبیت |
fixing agent |
عامل تثبیت |
father fixation |
تثبیت پدری |
confirmation |
تثبیت استقرار |
fixedness |
تثبیت شدگی |
reinstate |
تثبیت کردن |
reinstated |
تثبیت کردن |
reinstates |
تثبیت کردن |
reinstating |
تثبیت کردن |
fixation of affect |
تثبیت عاطفی |
maintenance level |
سطح تثبیت |
fixate |
تثبیت کردن |
economic stabilization |
تثبیت اقتصادی |
stabilizes |
تثبیت کردن |
stabilized |
تثبیت کردن |
stop go policy |
سیاست تثبیت |
stabilization policy |
سیاست تثبیت اقتصادی |
stabilized layer |
قشر تثبیت شده |
exchanged stabilization fund |
صندوق تثبیت ارز |
stabilized layer |
لایه تثبیت شده |
voltage stabilization |
تثبیت فشار الکتریکی |
built in stabilizers |
تثبیت کنندههای خودکار |
well fixed |
خوب تثبیت شده |
verge |
شانه تثبیت نشده |
verges |
شانه تثبیت نشده |
fixes |
تثبیت محل ناو |
hard shoulder |
شانه تثبیت شده |
course stabilizer |
دستگاه تثبیت مسیر |
fix |
تثبیت محل ناو |
route |
به خاک نشاندن تثبیت کردن |
zener diode stabilization |
تثبیت کنندگی دیود زنر |
commodity agreement |
تثبیت مشترک قیمت فروش |
routes |
به خاک نشاندن تثبیت کردن |
corrector |
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده |
stabilizes |
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر |
stabilize |
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر |
stabilised |
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر |
pegging |
تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز |
stabilized |
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر |
stabilising |
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر |
stabilises |
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر |
high frequency stabilized arc |
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا |
price support |
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا |
functional finance |
سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی |
stop bath |
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود |
setting time |
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی] |
fair trade laws |
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت |
positioning band |
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه |
altitude/height hold |
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما |
marshaller |
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان |
propounder |
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی |
inhibitor |
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال |
quick disconnect coupling |
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده |
sensor |
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده |
primer |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
primers |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
declaratory judgment |
حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست |
homogeneous computer network |
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند |
detonator |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
distractive |
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر |
makgi boowi |
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو |
detonators |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
del credere |
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها |
interceptor |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
vasomotor |
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها |
interceptors |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
changer |
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری |
steam fitter |
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار |
search jammer |
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت |
claqueur |
تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده |
suppressive |
خنثی کننده اتش سرکوب کننده |
prepossessing |
مجذوب کننده جلب توجه کننده |
padding |
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها |
sprining charge |
خرج چال کننده یا گود کننده |
expostulator |
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش |
confirms |
تصدیق کردن تثبیت کردن |
confirm |
تصدیق کردن تثبیت کردن |
holding point |
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار |
stop order |
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده |
astigmatizer |
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب |
intermediaries |
وساطت کننده مداخله کننده |
venerator |
تکریم کننده ستایش کننده |
intermediary |
وساطت کننده مداخله کننده |
prosecutors |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
prosecutor |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
corrupter |
فاسد کننده منحرف کننده |
provisioner |
تدارک کننده تهیه کننده |
thwarter |
خنثی کننده مسدود کننده |
corruptor |
فاسد کننده منحرف کننده |
modifier |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
discriminant |
تفکیک کننده جدا کننده |
modifiers |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
the producer and the consumer |
تولید کننده و مصرف کننده |
cogitator |
اندیشه کننده مطالعه کننده |
vibrator |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
designative |
اشاره کننده تعیین کننده |
vibrators |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
presentor |
ارائه کننده معرفی کننده |
striking force |
نیروی تک کننده یا کمین کننده |
whetstone |
تیز کننده تند کننده |
gesticulant |
اشاره کننده وحرکت کننده |
practicer |
تمرین کننده مشق کننده |
suberter |
سرنگون کننده تضعیف کننده |
trimmer |
دستکاری کننده صاف کننده |
contractive |
جمع کننده چوروک کننده |
desolater |
ویران کننده متروک کننده |
desolator |
ویران کننده متروک کننده |
coordinator |
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده |
spell binder |
مسحور کننده مجذوب کننده |
homager |
تجلیل کننده کرنش کننده |
favourer |
یاری کننده مساعدت کننده |
hanger |
اویزان کننده معلق کننده |
hangers |
اویزان کننده معلق کننده |
preventive |
حفافت کننده جلوگیری کننده |
lifter |
مرتفع کننده برطرف کننده |
toasters |
سرخ کننده برشته کننده |
toaster |
سرخ کننده برشته کننده |
acknowledger |
تصدیق کننده قبول کننده |
oppressive |
خورد کننده ناراحت کننده |
sniffy |
افهار تنفر کننده فن فن کننده |
insulator |
جدا کننده عایق کننده |
supplicants |
درخواست کننده تضرع کننده |
transmitters |
منتقل کننده مخابره کننده |
transmitter |
منتقل کننده مخابره کننده |
diverting |
سرگرم کننده منحرف کننده |
insulators |
جدا کننده عایق کننده |
thickeners |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
thickener |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
divider |
جدا کننده تقسیم کننده |
modulator demodulator |
تلفیق کننده- تفکیک کننده |
accaimer |
هلهله کننده تحسین کننده |
presenters |
ارائه کننده معرفی کننده |
presenter |
ارائه کننده معرفی کننده |
supplicant |
درخواست کننده تضرع کننده |
skeletonizer |
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب |
fuel cooled oil cooler |
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
plasticizer |
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش |
procuring activity |
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده |
parity bit |
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل |
agent authentication |
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده |
components |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
component |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
dismantling shot |
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده |
family |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
families |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
tipper |
کج کننده واژگون کننده |
army component |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی |
flares |
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده |
supporting arms |
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده |
flare |
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده |
requistioner |
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست |
negative true logic |
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد |
delay release sinker |
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری |
desiccant |
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها |
analysis staff |
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده |
radar picket |
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار |