Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
collieries
تجارت ذغال ذغال فروشی
colliery
تجارت ذغال ذغال فروشی
Other Matches
cokes
ذغال کک
carbon
ذغال
carbon brush
ذغال
peat
ذغال کک
coke
ذغال کک
carbon
ذغال خالص
scuttle
سطل ذغال
scuttled
سطل ذغال
scuttles
سطل ذغال
scuttling
سطل ذغال
lignite
ذغال قهوهای
charcoal
ذغال چوب
animal black
ذغال حیوانی
breezing
پس مانده ذغال
breezes
پس مانده ذغال
cokes
ذغال کک ساختن
coke
ذغال کک ساختن
powdered coal
خاک ذغال
coal
ذغال سنگ
gas carbon
ذغال قرع
breeze
پس مانده ذغال
breezed
پس مانده ذغال
caking coal
ذغال کوره
coke per charge
ذغال کک شارژ
coke breeze
پس مانده ذغال کک
carbonize
ذغال ساختن
collier
ذغال سنگ
collier
ذغال گیری
collector brush
ذغال کلکتور
pit coal
ذغال سنگ
carboniferous
ذغال خیز
carboniferous
ذغال دار
carbon fixed
ذغال ثابت
mineral coal
ذغال معدنی
dust coal
خاک ذغال
mine coal
ذغال معدن
carbon free
ذغال ازاد
bunker
انبار ذغال سنگ
decolorizing carbon
ذغال رنگ زدا
coal tar
قطران ذغال سنگ
coal gas
گاز ذغال سنگ
gas coal
ذغال سنگ گازی
colliery
کان ذغال سنگ
collieries
کان ذغال سنگ
bunkers
انبار ذغال سنگ
coal tar pitch
قیر ذغال سنگ
bituminous coal
ذغال سنگ چاق
puddle steel
فولاد ذغال گیری
activated charcoal
ذغال فعال شده
carbonate
بصورت ذغال دراوردن
activated carbon
ذغال فعال شده
coking plant
کارخانه ذغال سازی
powdered coal firing
سوخت خاک ذغال
pitch coal
ذغال سنگ قیری
soft coal
ذغال سنگ قیردار
soft coal
ذغال سنگ چاق
hard coal
ذغال سنگ سخت
coal mine
معدن ذغال سنگ
pouncing
خاکه ذغال ضربت
pounces
خاکه ذغال ضربت
pounced
خاکه ذغال ضربت
pounce
خاکه ذغال ضربت
lignite
نوعی ذغال سنگ
peat
ذغال سنگ نارس
coalfield
ناحیه ذغال خیز
coalfields
ناحیه ذغال خیز
coke charging car
واگن بار گیری ذغال کک
coal tar pitch
قیر قطران ذغال سنگ
coke fork
چنگال یا انبر مخصوص ذغال کک
coke watering car
واگن ویژه ذغال شویی
lignite
ذغال سنگ چوب نما
coke pusher
دستگاه متراکم کننده ذغال کک
coal tar dye
رنگ قطران ذغال سنگ
turf
ذغال سنگ نارس باچمن پوشاندن
pit
[British E]
معدن ذغال سنگ
[کان کنی]
coal mining
معدن ذغال سنگ
[کان کنی]
slice bar
میله یا سیخ ذغال بهم زنی
anthracite
ذغال سنگ خشک و خالص انتراسیت
safety lamp
چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
pedocal
خاک دارای لایههای سخت ومتراکم ذغال
slates
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slated
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slate
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
briquette
خاکه ذغال مخلوط با خاک رست بریکت خشت
You name it , weve got it.
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
marsh gas
گاز متان که در معادن ذغال سنگ وباتلاقهایافت میشود
You name it . Everything under the sun .
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
wrought
اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
black wash
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
coal mining
کان ذغال سنگ
[کان کنی]
pit
[British E]
کان ذغال سنگ
[کان کنی]
custom of a trade
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
bistro
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
on sale
فروشی
on offer
فروشی
for sale
فروشی
disposability
فروشی
sales
فروشی
food shop
خواربار فروشی
stapled
مرکزعمده فروشی
bijouterie
جواهر فروشی
grocery store
[American E]
خواربار فروشی
grocer's
خواربار فروشی
chandlery
شمع فروشی
stapling
مرکزعمده فروشی
barroom
نوشابه فروشی
grocer's shop
خواربار فروشی
greengrocery
سبزی فروشی
pedlary
دست فروشی
retail sales
خرده فروشی
jewelry
جواهر فروشی
retail dealing
خرده فروشی
retail trade
خرده فروشی
glassman
شیشه فروشی
prudishness
عفت فروشی
staple
مرکزعمده فروشی
butchery business
گوشت فروشی
grocery
خواربار فروشی
draperies
ماهوت فروشی
dealing in slaves
برده فروشی
perfumery
عطر فروشی
peacockery
خود فروشی
optometry
عینک فروشی
priggishness
علم فروشی
priggery
علم فروشی
newsstand
روزنامه فروشی
cash crop
محصول فروشی
smithies
اهن فروشی
smithy
اهن فروشی
draperies
پارچه فروشی
drapery
پارچه فروشی
drapery
ماهوت فروشی
haberdashery
خرازی فروشی
short sale
سلم فروشی
short sale
پیش فروشی
salter
نمک فروشی
upholstery
پرده فروشی
slopwork
دوخته فروشی
taproom
بارمشروب فروشی
toggery
لباس فروشی
wineshop
باده فروشی
snack bar
ساندویچ فروشی
snack bars
ساندویچ فروشی
cash crop
فرآورد فروشی
wholesale
عمده فروشی
whole sale trade
عمده فروشی
whole sale dealer
عمده فروشی
toploftiness
خود فروشی
upholstery
مبل فروشی
ironmongery
اهن فروشی
drugstore
دوا فروشی
pedantry
فضل فروشی
drugstores
دوا فروشی
retail
جزئی فروشی
snobbery
افاده فروشی
retail
خرده فروشی
slave trade
برده فروشی
swagger
کبر فروشی خودستایی
ticket office
باجه بلیت فروشی
swaggering
کبر فروشی خودستایی
dramshop
بار مشروب فروشی
dramshop
سالن مشروب فروشی
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
swaggers
کبر فروشی خودستایی
retail
خرده فروشی کردن
wholesale price
قیمت عمده فروشی
vintnery
عمده فروشی شراب
newsstand
دکه روزنامه فروشی
cutlery
کارد وچنگال فروشی
gaudiness
خودنمائی جلوه فروشی
sales
جنس فروشی فروش
ostentation
خود فروشی تظاهر
groggery
نوشابه فروشی میخانه
grogshop
دکان مشروب فروشی
convenience store
خواربار فروشی کوچک
convenience stores
خواربار فروشی کوچک
oversell
فزون فروشی کردن
overselling
فزون فروشی کردن
oversells
فزون فروشی کردن
oversold
فزون فروشی کردن
bars
میکده بارمشروب فروشی
bar
میکده بارمشروب فروشی
mercery
مغازه پارچه فروشی
wineshop
مغازه شراب فروشی
pedantry or pedantism
علم فروشی خام
peltry
پوست خام فروشی
resale price
بهای خرده فروشی
at the but cher's
در دکان گوشت فروشی
bookshop
دکان کتاب فروشی
bookshop
مغازه کتاب فروشی
bookshops
دکان کتاب فروشی
bookshops
مغازه کتاب فروشی
proslavery
طرفداری از برده فروشی
quantity rebate
تخفیف عمده فروشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com