Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
free enterprise
تجارت ومعامله ازاد
Other Matches
free trader
تجارت ازاد
free trade
تجارت ازاد
free in trade
تجارت ازاد
open trade
تجارت ازاد
free trade area
حوزه تجارت ازاد
free enterprise system
نظام تجارت ازاد
free trade area
منطقه تجارت ازاد
e f t a (european free trade association
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
sells
فروش ومعامله
selling
فروش ومعامله
sell
فروش ومعامله
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
custom of a trade
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
traded
تجارت
business
تجارت
graphics, business
تجارت
traffics
تجارت
mysteries
تجارت
mystery
تجارت
traffic
تجارت
trafficking
تجارت
trafficked
تجارت
businesses
تجارت
commerce
تجارت
trade
تجارت
furriery
تجارت خز
merchandise
تجارت کردن
laissez-faire
ازادی تجارت
businesses
موضوع تجارت
traffics
تجارت غیرقانونی
joint adventure
تجارت مشترک
flax trade
تجارت کتان
maritime trade
تجارت دریایی
floating trade
تجارت دریایی
traditional trade
تجارت سنتی
trade deficit
کسری تجارت
trafficking
تجارت غیرقانونی
fair trade
تجارت عادلانه
business
موضوع تجارت
unfavorable trade
تجارت نامطلوب
unfavorable trade
تجارت نامساعد
fair trade
تجارت مشروع
traffic
تجارت غیرقانونی
fair trade
تجارت منصفانه
foreign trade
تجارت خارجی
trafficked
تجارت غیرقانونی
trade barrier
مانع تجارت
restraint of trade
محدودیت تجارت
commercialism
تجارت گرائی
refinancing
از نو تجارت کردن
refinances
از نو تجارت کردن
refinanced
از نو تجارت کردن
internal trade
تجارت داخلی
refinance
از نو تجارت کردن
internal commerce
تجارت داخلی
home trade
تجارت داخلی
enterprise
تعهد تجارت
mercantile law
قانون تجارت
commercial
مربوط به تجارت
merchandies
تجارت کردن
enterprises
تعهد تجارت
law of the staple
حقوق تجارت
law merchant
قانون تجارت
law merchant
حقوق تجارت
bilateral trade
تجارت دوجانبه
commercial code
قانون تجارت
commercial law
قانون تجارت
commercial law
حقوق تجارت
regional trade
تجارت منطقهای
counter trade
تجارت متقابل
freedom of trade
ازادی تجارت
freedom of enterprise
ازادی تجارت
chamber of trade
اتاق تجارت
business law
حقوق تجارت
cabotage
تجارت ساحلی
chamber of commerce
اتاق تجارت
carring trade
تجارت داخله
chamber of commerce
اطاق تجارت
contraband
تجارت قاچاق یاممنوع
automobile trade
صنعت یا تجارت اتومبیل
trade magazine
مجله تخصصی تجارت
It is both pilgrimage and commerce.
<proverb>
هم زیارت است هم تجارت .
balance of foreign trade
تراز تجارت خارجی
commerce
معاشرت تجارت کردن
traffic
تجارت هدایت شده
downtown
مرکز تجارت شهر
adventure
تجارت مخاطره آمیز
adventures
تجارت مخاطره امیز
visibles
اقلام مرئی تجارت
trade
تجارت داد و ستد
trafficked
تجارت هدایت شده
carrying business
تجارت حمل و نقل
transport business
تجارت حمل و نقل
shipping trade
تجارت حمل و نقل
international trade
تجارت بین الملل
international trade
تجارت بین المللی
carrying-trade
تجارت حمل و نقل
multilateral trade
تجارت چند جانبه
invisible trade
تجارت غیرقابل رویت
carrying trade
تجارت حمل و نقل
gains from trade
منافع حاصل از تجارت
trafficking
تجارت هدایت شده
traffics
تجارت هدایت شده
transport trade
تجارت حمل و نقل
traded
تجارت داد وستد
invisible items of trade
اقلام نامرئی تجارت
trade
تجارت داد وستد
transport industry
تجارت حمل و نقل
mentoring
مرشدی
[تجارت و بازرگانی]
traded
تجارت داد و ستد
micro-economics
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
microeconomics
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
interstate commerce commission
کمیسیون تجارت بین ایالات
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
multilateral trade
تجارت باچند کشور در ان واحد
strip mall
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
I am here on business.
برای تجارت اینجا آمدم.
restrictive trade practices
روشهای محدود کردن تجارت
mentoring
مربی بودن
[تجارت و بازرگانی]
copartner
سهیم وشریک در تجارت وغیره
strip mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
barter away
تجارت یا معامله پایاپای کردن
take a bath
<idiom>
ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
shopping mall
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
vent for surplus theory of trade
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
(not) have anything to do with someone
<idiom>
نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
businesses
که باعث میشود یک تجارت کار باشد
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
white slave
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
trade follows the flag
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
business
که باعث میشود یک تجارت کار باشد
dumping
سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
Trade ( business ) is slack this week .
این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
technologies
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technology
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
restraint of trade
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
stock control program
نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
absolutes
ازاد
absolute
ازاد
suspended floor
کف ازاد
sweep back
بک ازاد
freemen
ازاد
freeman
ازاد
fetterless
ازاد
idle line
خط ازاد
immundity
ازاد
self administered
ازاد
at ease
ازاد
free play
ازاد
slack water
اب ازاد
degage
ازاد
unihibited
ازاد
unihibit
ازاد
stand at ease
ازاد
stand easel
ازاد
exempts
ازاد
exempting
ازاد
exempted
ازاد
exempt
ازاد
unattached
ازاد
go as you please
ازاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com