English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
multilateral trade تجارت چند جانبه
Other Matches
tripartite pact قرارداد سه جانبه میثاق سه جانبه
custom of a trade عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
partite جانبه
one-way یک جانبه
mutual دو جانبه
unilateral یک جانبه
tripartite سه جانبه
unilaterally یک جانبه
one way یک جانبه
bilateral دو جانبه
reciprocal دو جانبه
trilateral سه جانبه
ex parte یک جانبه
one legged یک جانبه
wall-to-wall همه جانبه
triparite سه نسخهای سه جانبه
tripartite pact پیمان سه جانبه
multilateral چند جانبه
unilateral agreement توافق یک جانبه
unilateral contract قرارداد یک جانبه
unilateral declaration بیانیه یک جانبه
synchronous converter تبدیلگر دو جانبه
unilateral یک جانبه تک سویه
dual agent عامل دو جانبه
blind transportation ارسال یک جانبه
bilateral monopoly انحصار دو جانبه
bilateral contract قرارداد دو جانبه
one sided یک جانبه مغرضانه
reciprocal agreement توافق دو جانبه
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
quadrilaterals چهار جانبه
widespread همه جانبه
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
unilaterally یک جانبه تک سویه
quadrilateral چهار جانبه
dual agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
duopsony انحصار دو جانبه خرید
multilateral contract قرارداد چند جانبه
matches رویارویی بازیهای دو جانبه
mutilateral agreement موافقت چند جانبه
bilateral treaty معاهده یا معاهدات دو جانبه
total war جنگ همه جانبه
quadruple pact پیمان چهار جانبه
quadruple pact میثاق چهار جانبه
double agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
double agents عامل اطلاعاتی دو جانبه
match رویارویی بازیهای دو جانبه
Bilateral contract. پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
trust انحصارات چند جانبه
trusted انحصارات چند جانبه
duopoly انحصار دو جانبه فروش
trusts انحصارات چند جانبه
unilateral contract تعهد یک جانبه ایقاع
imperfect oligopoly انحصار چند جانبه ناقص
collusive oligopoly انحصار چند جانبه سازشکارانه
siege mentality دشمن پنداری همه جانبه
mutual exclusion ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
oligopsony انحصار چند جانبه خرید
complete oligopoly انحصار چند جانبه کامل
extensive cultivation توسعه همه جانبه کشت وکار
bilateral infrastructure سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
res inter alios debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
game theory این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
commerce تجارت
mystery تجارت
mysteries تجارت
traded تجارت
trade تجارت
traffic تجارت
trafficking تجارت
traffics تجارت
furriery تجارت خز
business تجارت
businesses تجارت
graphics, business تجارت
trafficked تجارت
freedom of trade ازادی تجارت
freedom of enterprise ازادی تجارت
free trader تجارت ازاد
law merchant قانون تجارت
law of the staple حقوق تجارت
joint adventure تجارت مشترک
internal trade تجارت داخلی
internal commerce تجارت داخلی
home trade تجارت داخلی
law merchant حقوق تجارت
maritime trade تجارت دریایی
regional trade تجارت منطقهای
restraint of trade محدودیت تجارت
trade barrier مانع تجارت
trade deficit کسری تجارت
unfavorable trade تجارت نامساعد
mercantile law قانون تجارت
merchandies تجارت کردن
unfavorable trade تجارت نامطلوب
open trade تجارت ازاد
traditional trade تجارت سنتی
enterprise تعهد تجارت
traffic تجارت غیرقانونی
cabotage تجارت ساحلی
business موضوع تجارت
carring trade تجارت داخله
chamber of commerce اطاق تجارت
chamber of trade اتاق تجارت
commercial code قانون تجارت
commercial law قانون تجارت
commercial law حقوق تجارت
bilateral trade تجارت دوجانبه
businesses موضوع تجارت
refinancing از نو تجارت کردن
refinances از نو تجارت کردن
commercialism تجارت گرائی
refinanced از نو تجارت کردن
refinance از نو تجارت کردن
merchandise تجارت کردن
enterprises تعهد تجارت
laissez-faire ازادی تجارت
counter trade تجارت متقابل
trafficked تجارت غیرقانونی
business law حقوق تجارت
fair trade تجارت منصفانه
fair trade تجارت عادلانه
flax trade تجارت کتان
floating trade تجارت دریایی
foreign trade تجارت خارجی
trafficking تجارت غیرقانونی
free in trade تجارت ازاد
commercial مربوط به تجارت
fair trade تجارت مشروع
traffics تجارت غیرقانونی
chamber of commerce اتاق تجارت
free trade تجارت ازاد
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
bilateral spotting دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
carrying trade تجارت حمل و نقل
trade magazine مجله تخصصی تجارت
traded تجارت داد وستد
traffic تجارت هدایت شده
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
visibles اقلام مرئی تجارت
trafficking تجارت هدایت شده
trafficked تجارت هدایت شده
traded تجارت داد و ستد
downtown مرکز تجارت شهر
free enterprise تجارت ومعامله ازاد
It is both pilgrimage and commerce. <proverb> هم زیارت است هم تجارت .
commerce معاشرت تجارت کردن
trade تجارت داد و ستد
transport trade تجارت حمل و نقل
trade تجارت داد وستد
international trade تجارت بین المللی
free trade area حوزه تجارت ازاد
invisible trade تجارت غیرقابل رویت
invisible items of trade اقلام نامرئی تجارت
international trade تجارت بین الملل
free enterprise system نظام تجارت ازاد
gains from trade منافع حاصل از تجارت
free trade area منطقه تجارت ازاد
balance of foreign trade تراز تجارت خارجی
automobile trade صنعت یا تجارت اتومبیل
adventures تجارت مخاطره امیز
traffics تجارت هدایت شده
contraband تجارت قاچاق یاممنوع
carrying business تجارت حمل و نقل
shipping trade تجارت حمل و نقل
carrying-trade تجارت حمل و نقل
transport business تجارت حمل و نقل
transport industry تجارت حمل و نقل
adventure تجارت مخاطره آمیز
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
barter away تجارت یا معامله پایاپای کردن
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
restrictive trade practices روشهای محدود کردن تجارت
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
multilateral trade تجارت باچند کشور در ان واحد
copartner سهیم وشریک در تجارت وغیره
take a bath <idiom> ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com