English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
flax trade تجارت کتان
Other Matches
dizen دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
flax درخت کتان الیاف کتان
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
custom of a trade عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
linen کتان
cloths کتان
cloth کتان
canvases کتان
canvas کتان
wild flax کتان
flax comb کتان کش
flax کتان
bombast کتان
flax پارچه کتان
linnet مرغ کتان
linen draper کتان فروش
flax comb شانه کتان
linen tape نوار کتان
toadflax کتان وحشی
flax seed تخم کتان
swingle کتان کوب
lint لیف کتان
hatchel شانه کتان
cheesecloth کتان شل باف
asbestus سنگ کتان
linseed بزرک بذر کتان
strick کتان یاکنف هندی
dodder کتان صحرایی لرزیدن
linseed oil روغن تخم کتان
toile پارچه کتان نازک
flaxy مربوط به یا مثل کتان
strick شاخه درخت کتان
dodders کتان صحرایی لرزیدن
hatchel کتان پاک کن شانه زدن
flaxy filaments رشته هایا الیاف کتان
ecru رنگ کتان شسته نشده
tow پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
tows پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
white sale <idiom> حراج حوله ،پارچه کتان
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
chambray کتان یا چیت راه راه شطرنجی
furriery تجارت خز
graphics, business تجارت
traded تجارت
traffics تجارت
trafficking تجارت
trafficked تجارت
traffic تجارت
mysteries تجارت
trade تجارت
mystery تجارت
commerce تجارت
businesses تجارت
business تجارت
floating trade تجارت دریایی
foreign trade تجارت خارجی
fair trade تجارت عادلانه
open trade تجارت ازاد
traditional trade تجارت سنتی
fair trade تجارت منصفانه
fair trade تجارت مشروع
regional trade تجارت منطقهای
restraint of trade محدودیت تجارت
merchandies تجارت کردن
free in trade تجارت ازاد
unfavorable trade تجارت نامطلوب
internal commerce تجارت داخلی
unfavorable trade تجارت نامساعد
home trade تجارت داخلی
trade deficit کسری تجارت
trade barrier مانع تجارت
joint adventure تجارت مشترک
law merchant حقوق تجارت
law merchant قانون تجارت
freedom of trade ازادی تجارت
law of the staple حقوق تجارت
mercantile law قانون تجارت
freedom of enterprise ازادی تجارت
free trader تجارت ازاد
maritime trade تجارت دریایی
internal trade تجارت داخلی
businesses موضوع تجارت
merchandise تجارت کردن
refinance از نو تجارت کردن
refinanced از نو تجارت کردن
refinances از نو تجارت کردن
refinancing از نو تجارت کردن
business موضوع تجارت
laissez-faire ازادی تجارت
traffic تجارت غیرقانونی
trafficked تجارت غیرقانونی
trafficking تجارت غیرقانونی
traffics تجارت غیرقانونی
free trade تجارت ازاد
enterprise تعهد تجارت
cabotage تجارت ساحلی
carring trade تجارت داخله
chamber of commerce اطاق تجارت
chamber of commerce اتاق تجارت
chamber of trade اتاق تجارت
commercial code قانون تجارت
commercial law قانون تجارت
commercial law حقوق تجارت
counter trade تجارت متقابل
business law حقوق تجارت
commercialism تجارت گرائی
commercial مربوط به تجارت
bilateral trade تجارت دوجانبه
enterprises تعهد تجارت
hards پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
carrying trade تجارت حمل و نقل
shipping trade تجارت حمل و نقل
transport business تجارت حمل و نقل
trade magazine مجله تخصصی تجارت
transport industry تجارت حمل و نقل
transport trade تجارت حمل و نقل
carrying business تجارت حمل و نقل
carrying-trade تجارت حمل و نقل
It is both pilgrimage and commerce. <proverb> هم زیارت است هم تجارت .
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
visibles اقلام مرئی تجارت
traffic تجارت هدایت شده
gains from trade منافع حاصل از تجارت
commerce معاشرت تجارت کردن
free trade area حوزه تجارت ازاد
trafficked تجارت هدایت شده
free trade area منطقه تجارت ازاد
trafficking تجارت هدایت شده
free enterprise تجارت ومعامله ازاد
downtown مرکز تجارت شهر
contraband تجارت قاچاق یاممنوع
free enterprise system نظام تجارت ازاد
trade تجارت داد وستد
adventure تجارت مخاطره آمیز
adventures تجارت مخاطره امیز
automobile trade صنعت یا تجارت اتومبیل
traded تجارت داد و ستد
multilateral trade تجارت چند جانبه
traffics تجارت هدایت شده
balance of foreign trade تراز تجارت خارجی
invisible trade تجارت غیرقابل رویت
invisible items of trade اقلام نامرئی تجارت
traded تجارت داد وستد
trade تجارت داد و ستد
international trade تجارت بین المللی
international trade تجارت بین الملل
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
restrictive trade practices روشهای محدود کردن تجارت
barter away تجارت یا معامله پایاپای کردن
copartner سهیم وشریک در تجارت وغیره
take a bath <idiom> ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
interstate commerce commission کمیسیون تجارت بین ایالات
multilateral trade تجارت باچند کشور در ان واحد
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
vent for surplus theory of trade نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
trade follows the flag تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
white slave استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
business که باعث میشود یک تجارت کار باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com