Dictiornary-Farsi | تجزیه الکترون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
electron decay	تجزیه الکترون


Other Matches

analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
electron	الکترون
electron donor	الکترون ده
traces	رد الکترون
traced	رد الکترون
trace	رد الکترون
isoelectronic	هم الکترون
electrons	الکترون
negatron	الکترون
coelectron	هم الکترون
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
high energy electron	الکترون پر انرژی
electron exchange	تبادل الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
initiating electron	الکترون اغازگر
inner shell electron	الکترون درونی
electron jump	پرش الکترون
electron focusing	تمرکز الکترون
electron pair	زوج الکترون
electrophile	الکترون دوست
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron injector	الکترون افکن
electron mass	جرم الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron emission	صدور الکترون
electroneutrality	الکترون خنثایی
electron emitter	منبع الکترون
electron volt	الکترون ولت
electron tube	لوله الکترون
electron transition	عبور الکترون
electron transition	انتقال الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron trajectory	مسیر الکترون
free electron	الکترون غیرپیوندی
free electron	الکترون ازاد
electron shell	پوسته الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
bound electron	الکترون بسته
valence electron	الکترون رسانایی
valence electron	الکترون والانس
electron affinity	الکترون خواهی
electron avalanche	بهمن الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	باریکه الکترون
valence electron	الکترون فرفیت
electron acceptor	الکترون پذیر
charge of the electron	بار الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
density of electron	چگالی الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
conduction electron	الکترون رسانش
electron acceleration	شتاب الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron charge	بار الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
photo electron	فوتو الکترون
photo electron	الکترون نوری
mass of the electron	جرم الکترون
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
outer shell electron	الکترون رسانایی
outer shell electron	الکترون بیرونی
odd electron	الکترون منفرد
electron distribution	پخش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
secondary electron	الکترون ثانوی
electron concentration	غلظت الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
primary electron	الکترون اولیه
emission	صدور الکترون
lone electron	الکترون تنها
emissions	صدور الکترون
nuclear electron	الکترون هسته
electron gun	لوله پرتاب الکترون
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
free electron model	الگوی الکترون ازاد
unpaired electron	الکترون جفت نشده
free electron gas	گاز الکترون ازاد
supressor grid	شبکه الکترون بند
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
lone pair electron	زوج الکترون تنها
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron transit time	زمان عبور الکترون
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
photon	تنها یک الکترون تابش شود
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
charge	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
klystron	لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
photoemission	خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
line flyback	اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
beam	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
hall effect	شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
beams	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
inelastic	spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
flyback	اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
phosphor	اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
EBR	ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
i.e.t.s	tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phototude	لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
antimatter	جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
dialysis	تجزیه
break up	تجزیه
break down	تجزیه
shake down	تجزیه
sequestration	تجزیه
dissociation	تجزیه
decoupling	تجزیه
analyzer	تجزیه گر
decays	تجزیه
dissolution	تجزیه
decay	تجزیه
separations	تجزیه
catalysis	تجزیه
decayed	تجزیه
anatomies	تجزیه
anatomy	تجزیه
segregation	تجزیه
disintegration	تجزیه
separate	تجزیه
resolution	تجزیه
severance	تجزیه
resolutions	تجزیه
decaying	تجزیه
decomposition	تجزیه
parsing	تجزیه
separated	تجزیه
dissection	تجزیه
cracking	تجزیه
break	تجزیه
breaks	تجزیه
analysis	تجزیه
separation	تجزیه
separates	تجزیه
osmose	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
disintegrates	تجزیه کردن
disintegrating	تجزیه شدن
syllabi	تجزیه هجائی
disintegrating	تجزیه کردن
dismembering	تجزیه کردن
dismember	تجزیه کردن
separatist	تجزیه طلب
dismembered	تجزیه کردن
disintegrates	تجزیه شدن