Dictiornary-Farsi | تجزیه الکتریکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
electrolysis	تجزیه الکتریکی


Other Matches

electrostatic	ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU	مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
electrical and otherwise	الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-	ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
gas electric generating set	مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
analysis	تجزیه
break	تجزیه
separation	تجزیه
separations	تجزیه
severance	تجزیه
parsing	تجزیه
decomposition	تجزیه
decaying	تجزیه
breaks	تجزیه
segregation	تجزیه
decays	تجزیه
dissolution	تجزیه
separate	تجزیه
separated	تجزیه
decayed	تجزیه
decay	تجزیه
shake down	تجزیه
sequestration	تجزیه
separates	تجزیه
anatomies	تجزیه
dissection	تجزیه
cracking	تجزیه
catalysis	تجزیه
dialysis	تجزیه
break up	تجزیه
decoupling	تجزیه
break down	تجزیه
analyzer	تجزیه گر
resolutions	تجزیه
resolution	تجزیه
disintegration	تجزیه
anatomy	تجزیه
dissociation	تجزیه
osmose	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
syllabi	تجزیه هجائی
disintegrate	تجزیه شدن
liberating	تجزیه کردن
electrolytic decomposition	تجزیه الکترولیت
liberates	تجزیه کردن
dispersion	تجزیه نور
liberate	تجزیه کردن
hydrolysis	تجزیه بوسیله اب
hydrolyze	تجزیه شدن
homolysis	تجزیه شیمیایی
elemental analysis	تجزیه عنصری
elution analysis	تجزیه شویشی
indissoluble	تجزیه نا پذیر
fibrinolysis	تجزیه فیبرین
fractionating column	ستون تجزیه
frequency analysis	تجزیه فرکانس
frequency analysis	تجزیه هارمونی ها
analysis	شی تجزیه شده
analysis	تجزیه و تحلیل
gas analysis	تجزیه گاز
isolation	تجزیه جداسازی
gasometry	تجزیه گازی
gravimetric analysis	تجزیه وزنی
gravimetrical analysis	تجزیه وزنی
parting	تقسیم تجزیه
partings	تقسیم تجزیه
electron decay	تجزیه الکترون
chemical analysis	تجزیه شیمیایی
disembody	تجزیه کردن
dispersion of light	تجزیه نور
disintegrable	تجزیه پذیر
dissociative	تجزیه کننده
dissoluble	تجزیه پذیر
dissolvable	تجزیه شدنی
double decomposition	تجزیه مضاعف
analytically	از راه تجزیه
analytically	بطور تجزیه
detachable	قابل تجزیه
parsing	تجزیه کردن
disassemble	تجزیه کردن
dialyze	تجزیه شدن
decomposed	تجزیه شده
chemical analyse	تجزیه شیمیایی
capillarity analysis	تجزیه مویینهای
analyze	تجزیه کردن
analytical chemistry	شیمی تجزیه
analytical balance	ترازوی تجزیه
analitics	علم تجزیه
analitical	مربوط به تجزیه
decomposable	قابل تجزیه
decomposer	تجزیه کننده
microcomoser	تجزیه کننده
microconsumer	تجزیه کننده
acid decomposition	تجزیه اسیدی
dialyze	تجزیه کردن
atomic	تجزیه ناپذیر
secessionists	تجزیه طلب
parse	تجزیه کردن
dismembers	تجزیه کردن
dismembering	تجزیه کردن
dismembered	تجزیه کردن
dismember	تجزیه کردن
disintegrating	تجزیه کردن
disintegrating	تجزیه شدن
disintegrates	تجزیه کردن
disintegrates	تجزیه شدن
parse	تجزیه شدن
secessionist	تجزیه طلب
decomposes	تجزیه کردن
decomposes	تجزیه شدن
decompose	تجزیه کردن
decompose	تجزیه شدن
parses	تجزیه شدن
parses	تجزیه کردن
parsed	تجزیه شدن
parsed	تجزیه کردن
disintegrate	تجزیه کردن
explore	تجزیه کردن
evaluate	تجزیه کردن
analysing	تجزیه کردن
motion analysis	تجزیه حرکت
secessionism	تجزیه طلبی
parse tree	درخت تجزیه
parser	تجزیه کننده
market segmentation	تجزیه بازار
bolt [examine]	تجزیه کردن
examine	تجزیه کردن
enquire into	تجزیه کردن
prescind	تجزیه کردن
analyse	تجزیه کردن
analysed	تجزیه کردن
analyses	تجزیه کردن
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
determine	تجزیه کردن
parting of metals	تجزیه فلزات
photodecomposition	تجزیه نوری
analyzing	تجزیه کردن
syllabicity	تجزیه هجایی
thermal decomposition	تجزیه گرمایی
break down <idiom>	تجزیه وتحلیل
volumetric analysis	تجزیه حجمی
ultimate analysis	تجزیه نهایی
stripping analysis	تجزیه عریانساز
analyzes	تجزیه کردن
analyzed	تجزیه کردن
physical analysis	تجزیه فیزیکی
study	تجزیه کردن
dissect [analyse]	تجزیه کردن
analyze [American]	تجزیه کردن
refraction	تجزیه انحراف
analyse [British]	تجزیه کردن
check	تجزیه کردن
proximate analysis	تجزیه گروهی
ionization	تجزیه اتمها
resolution of forces	تجزیه نیروها
assay	تجزیه کردن
resoluble	تجزیه شدنی
instrumental analysis	تجزیه دستگاهی
research and analysis	تجزیه و تحلیل
inverse segregation	تجزیه وارونه
survey	تجزیه کردن
resolvable	تجزیه شدنی
separator	دستگاه تجزیه
image resolution	تجزیه تصویر
indiscerptibility	تجزیه ناپذیری
infrangible	تجزیه ناپذیر
separatist	تجزیه طلب
inseparability	تجزیه ناپذیری
irrefrangible	غیرقابل تجزیه
scrutinize	تجزیه کردن
segregative	تجزیه طلب
spectrum analysis	تجزیه طیف
qualitative analysis	تجزیه کیفی
look into	تجزیه کردن
qualitative analysis	تجزیه چونی
irresolvable	تجزیه ناپذیر
spectrum analysis	تجزیه بیناب
quantitative analysis	تجزیه کمی
inspect	تجزیه کردن
investigate	تجزیه کردن
job analysis	تجزیه کار
fission	عمل تجزیه اتمی
resolve	تجزیه کردن یا شدن
separatism	تفکیک تجزیه طلبی
thermolysis	تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
psycho analysis	تجزیه و تجلیل روحی
analyzes	با تجزیه ازمایش کردن
sedimentation analysis	تجزیه بروش ته نشینی
analyse	با تجزیه ازمایش کردن
self analysis	تجزیه وتحلیل خویشتن
separate	سواکردن تجزیه کردن
separated	سواکردن تجزیه کردن
stepwise elution analysis	تجزیه شستشوی پلهای
analysing	با تجزیه ازمایش کردن
analyses	با تجزیه ازمایش کردن
static analysis	تجزیه و تحلیل ایستا
spectrum analyser	تجزیه کننده طیف
analysed	با تجزیه ازمایش کردن