Dictiornary-Farsi | تجزیه بیناب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
spectrum analysis	تجزیه بیناب


Other Matches

spectrum	بیناب
spectroscope	بیناب نما
spectrography	بیناب نگاری
energy spectrum	بیناب انرژی
band spectrum	بیناب نواری
spectrograph	بیناب نگار
frequency spectrum	بیناب فرکانس
magnetic spectrograph	بیناب مغناطیسی
line spectrum	بیناب خطی
spectroscopy	بیناب نمایی
input spectrum	بیناب یا طیف اولیه
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
spectroscopic binary	دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
severance	تجزیه
separations	تجزیه
separation	تجزیه
segregation	تجزیه
decaying	تجزیه
separate	تجزیه
sequestration	تجزیه
shake down	تجزیه
decays	تجزیه
dissolution	تجزیه
break up	تجزیه
separated	تجزیه
separates	تجزیه
dissection	تجزیه
cracking	تجزیه
dialysis	تجزیه
analysis	تجزیه
dissociation	تجزیه
analyzer	تجزیه گر
break down	تجزیه
disintegration	تجزیه
anatomy	تجزیه
parsing	تجزیه
decomposition	تجزیه
anatomies	تجزیه
decoupling	تجزیه
decayed	تجزیه
resolutions	تجزیه
breaks	تجزیه
break	تجزیه
decay	تجزیه
catalysis	تجزیه
resolution	تجزیه
osmose	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
analyze [American]	تجزیه کردن
enquire into	تجزیه کردن
determine	تجزیه کردن
check	تجزیه کردن
analyse [British]	تجزیه کردن
bolt [examine]	تجزیه کردن
evaluate	تجزیه کردن
fibrinolysis	تجزیه فیبرین
job analysis	تجزیه کار
frequency analysis	تجزیه فرکانس
study	تجزیه کردن
frequency analysis	تجزیه هارمونی ها
dissect [analyse]	تجزیه کردن
fractionating column	ستون تجزیه
examine	تجزیه کردن
elution analysis	تجزیه شویشی
disassemble	تجزیه کردن
scrutinize	تجزیه کردن
dialyze	تجزیه شدن
dialyze	تجزیه کردن
acid decomposition	تجزیه اسیدی
survey	تجزیه کردن
microconsumer	تجزیه کننده
microcomoser	تجزیه کننده
decomposer	تجزیه کننده
decomposable	قابل تجزیه
look into	تجزیه کردن
disembody	تجزیه کردن
explore	تجزیه کردن
elemental analysis	تجزیه عنصری
electron decay	تجزیه الکترون
electrolytic decomposition	تجزیه الکترولیت
double decomposition	تجزیه مضاعف
dissolvable	تجزیه شدنی
inspect	تجزیه کردن
dissoluble	تجزیه پذیر
dissociative	تجزیه کننده
investigate	تجزیه کردن
disintegrable	تجزیه پذیر
dispersion of light	تجزیه نور
gas analysis	تجزیه گاز
stripping analysis	تجزیه عریانساز
resolvable	تجزیه شدنی
resolution of forces	تجزیه نیروها
resoluble	تجزیه شدنی
research and analysis	تجزیه و تحلیل
quantitative analysis	تجزیه کمی
qualitative analysis	تجزیه چونی
proximate analysis	تجزیه گروهی
prescind	تجزیه کردن
secessionism	تجزیه طلبی
segregative	تجزیه طلب
syllabi	تجزیه هجائی
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
syllabicity	تجزیه هجایی
spectrum analysis	تجزیه طیف
thermal decomposition	تجزیه گرمایی
ultimate analysis	تجزیه نهایی
volumetric analysis	تجزیه حجمی
assay	تجزیه کردن
separator	دستگاه تجزیه
separatist	تجزیه طلب
physical analysis	تجزیه فیزیکی
photodecomposition	تجزیه نوری
qualitative analysis	تجزیه کیفی
infrangible	تجزیه ناپذیر
indiscerptibility	تجزیه ناپذیری
image resolution	تجزیه تصویر
hydrolyze	تجزیه شدن
hydrolysis	تجزیه بوسیله اب
homolysis	تجزیه شیمیایی
gravimetrical analysis	تجزیه وزنی
gravimetric analysis	تجزیه وزنی
inseparability	تجزیه ناپذیری
instrumental analysis	تجزیه دستگاهی
parting of metals	تجزیه فلزات
parser	تجزیه کننده
parse tree	درخت تجزیه
motion analysis	تجزیه حرکت
market segmentation	تجزیه بازار
break down <idiom>	تجزیه وتحلیل
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irrefrangible	غیرقابل تجزیه
ionization	تجزیه اتمها
inverse segregation	تجزیه وارونه
gasometry	تجزیه گازی
parting	تقسیم تجزیه
detachable	قابل تجزیه
parsing	تجزیه کردن
disintegrate	تجزیه شدن
disintegrates	تجزیه شدن
disintegrates	تجزیه کردن
disintegrating	تجزیه شدن
disintegrating	تجزیه کردن
dismember	تجزیه کردن
analytically	بطور تجزیه
analytically	از راه تجزیه
analitical	مربوط به تجزیه
partings	تقسیم تجزیه
decomposed	تجزیه شده
dispersion	تجزیه نور
disintegrate	تجزیه کردن
liberate	تجزیه کردن
liberates	تجزیه کردن
liberating	تجزیه کردن
dismembered	تجزیه کردن
atomic	تجزیه ناپذیر
parse	تجزیه کردن
parse	تجزیه شدن
parsed	تجزیه کردن
decompose	تجزیه شدن
parses	تجزیه شدن
decomposes	تجزیه شدن
dismembering	تجزیه کردن
secessionists	تجزیه طلب
secessionist	تجزیه طلب
dismembers	تجزیه کردن
decomposes	تجزیه کردن
electrolysis	تجزیه الکتریکی
parsed	تجزیه شدن
analysing	تجزیه کردن
chemical analysis	تجزیه شیمیایی
indissoluble	تجزیه نا پذیر
analyzed	تجزیه کردن
isolation	تجزیه جداسازی
analyzes	تجزیه کردن
decompose	تجزیه کردن
analyzing	تجزیه کردن
refraction	تجزیه انحراف
capillarity analysis	تجزیه مویینهای
chemical analyse	تجزیه شیمیایی
analyses	تجزیه کردن
analytical balance	ترازوی تجزیه
analyze	تجزیه کردن
analitics	علم تجزیه
analysis	تجزیه و تحلیل
analysis	شی تجزیه شده
analysed	تجزیه کردن
parses	تجزیه کردن
analytical chemistry	شیمی تجزیه
analyse	تجزیه کردن
non degradable pollutant	الاینده تجزیه پذیر
analyzing	با تجزیه ازمایش کردن
mechanical analysis	تجزیه مکانیکی خاک
analysed	با تجزیه ازمایش کردن
analyzed	با تجزیه ازمایش کردن
numerical analysis	تجزیه و تحلیل عددی
operations analysis	تجزیه و تحلیل عملیات
problem analysis	تجزیه و تحلیل مسئله
analyse	با تجزیه ازمایش کردن
analysing	با تجزیه ازمایش کردن