Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
motion analysis
تجزیه حرکت
Other Matches
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry
اسپکتروفتومتر
[در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
analysis
تجزیه
disintegration
تجزیه
dissociation
تجزیه
separation
تجزیه
segregation
تجزیه
separations
تجزیه
severance
تجزیه
decayed
تجزیه
dissolution
تجزیه
decaying
تجزیه
decays
تجزیه
decoupling
تجزیه
anatomies
تجزیه
sequestration
تجزیه
shake down
تجزیه
decay
تجزیه
dialysis
تجزیه
parsing
تجزیه
decomposition
تجزیه
catalysis
تجزیه
anatomy
تجزیه
dissection
تجزیه
separated
تجزیه
break down
تجزیه
cracking
تجزیه
break up
تجزیه
breaks
تجزیه
break
تجزیه
analyzer
تجزیه گر
resolutions
تجزیه
resolution
تجزیه
separates
تجزیه
separate
تجزیه
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
irresolvable
تجزیه ناپذیر
partings
تقسیم تجزیه
parting
تقسیم تجزیه
irrefrangible
غیرقابل تجزیه
separatist
تجزیه طلب
decomposable
قابل تجزیه
refraction
تجزیه انحراف
analyze
تجزیه کردن
analytical chemistry
شیمی تجزیه
ionization
تجزیه اتمها
inverse segregation
تجزیه وارونه
job analysis
تجزیه کار
chemical analysis
تجزیه شیمیایی
segregative
تجزیه طلب
secessionism
تجزیه طلبی
separator
دستگاه تجزیه
gasometry
تجزیه گازی
gas analysis
تجزیه گاز
decomposer
تجزیه کننده
market segmentation
تجزیه بازار
microcomoser
تجزیه کننده
indissoluble
تجزیه نا پذیر
chemical analyse
تجزیه شیمیایی
frequency analysis
تجزیه هارمونی ها
capillarity analysis
تجزیه مویینهای
analytical balance
ترازوی تجزیه
parse tree
درخت تجزیه
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
homolysis
تجزیه شیمیایی
analyse
تجزیه کردن
hydrolyze
تجزیه شدن
prescind
تجزیه کردن
quantitative analysis
تجزیه کمی
qualitative analysis
تجزیه چونی
gravimetric analysis
تجزیه وزنی
qualitative analysis
تجزیه کیفی
analysed
تجزیه کردن
proximate analysis
تجزیه گروهی
gravimetrical analysis
تجزیه وزنی
analyzing
تجزیه کردن
analyses
تجزیه کردن
analysing
تجزیه کردن
analyzes
تجزیه کردن
image resolution
تجزیه تصویر
indiscerptibility
تجزیه ناپذیری
analysis
تجزیه و تحلیل
parser
تجزیه کننده
parting of metals
تجزیه فلزات
analitics
علم تجزیه
photodecomposition
تجزیه نوری
analitical
مربوط به تجزیه
instrumental analysis
تجزیه دستگاهی
isolation
تجزیه جداسازی
physical analysis
تجزیه فیزیکی
resolvable
تجزیه شدنی
resolution of forces
تجزیه نیروها
inseparability
تجزیه ناپذیری
resoluble
تجزیه شدنی
research and analysis
تجزیه و تحلیل
infrangible
تجزیه ناپذیر
acid decomposition
تجزیه اسیدی
decomposed
تجزیه شده
analyzed
تجزیه کردن
disintegrable
تجزیه پذیر
parse
تجزیه کردن
parse
تجزیه شدن
elution analysis
تجزیه شویشی
decompose
تجزیه شدن
dissolvable
تجزیه شدنی
parsed
تجزیه کردن
decompose
تجزیه کردن
electrolytic decomposition
تجزیه الکترولیت
dismembers
تجزیه کردن
secessionists
تجزیه طلب
secessionist
تجزیه طلب
dissociative
تجزیه کننده
decomposes
تجزیه کردن
decomposes
تجزیه شدن
dissoluble
تجزیه پذیر
examine
تجزیه کردن
elemental analysis
تجزیه عنصری
enquire into
تجزیه کردن
parses
تجزیه کردن
parses
تجزیه شدن
explore
تجزیه کردن
inspect
تجزیه کردن
investigate
تجزیه کردن
look into
تجزیه کردن
scrutinize
تجزیه کردن
survey
تجزیه کردن
determine
تجزیه کردن
check
تجزیه کردن
bolt
[examine]
تجزیه کردن
analyse
[British]
تجزیه کردن
analyze
[American]
تجزیه کردن
assay
تجزیه کردن
dissect
[analyse]
تجزیه کردن
parsed
تجزیه شدن
study
تجزیه کردن
evaluate
تجزیه کردن
double decomposition
تجزیه مضاعف
dispersion of light
تجزیه نور
frequency analysis
تجزیه فرکانس
syllabicity
تجزیه هجایی
fibrinolysis
تجزیه فیبرین
disintegrating
تجزیه شدن
disintegrating
تجزیه کردن
analytically
بطور تجزیه
detachable
قابل تجزیه
thermal decomposition
تجزیه گرمایی
ultimate analysis
تجزیه نهایی
parsing
تجزیه کردن
dismember
تجزیه کردن
volumetric analysis
تجزیه حجمی
disintegrates
تجزیه کردن
syllabi
تجزیه هجائی
stripping analysis
تجزیه عریانساز
microconsumer
تجزیه کننده
analysis
شی تجزیه شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com