Dictiornary-Farsi | تجزیه عنصری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
elemental analysis	تجزیه عنصری


Other Matches

fifo	که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
elemental	عنصری
triad	سه عنصری
triads	سه عنصری
elementarism	عنصری نگری
scalar	ماتریس یک عنصری
tetrad	چهار عنصری
elemental analysis	فراکافت عنصری [شیمی]
elemental analysis	آنالیز عنصری [شیمی]
transmutation	تبدیل عنصری بعنصر دیگری
subscripted variable	عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
service element	عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
dyad	اتم یامولکول یا عنصری که از دوواحد تشکیل شده است
silicon	عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
unpopulated	تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
bare board	تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
anatomies	تجزیه
sequestration	تجزیه
break down	تجزیه
separate	تجزیه
dialysis	تجزیه
segregation	تجزیه
separation	تجزیه
shake down	تجزیه
separates	تجزیه
separated	تجزیه
decoupling	تجزیه
break up	تجزیه
dissolution	تجزیه
decays	تجزیه
separations	تجزیه
analyzer	تجزیه گر
dissociation	تجزیه
anatomy	تجزیه
disintegration	تجزیه
decomposition	تجزیه
dissection	تجزیه
parsing	تجزیه
severance	تجزیه
cracking	تجزیه
analysis	تجزیه
break	تجزیه
breaks	تجزیه
resolution	تجزیه
resolutions	تجزیه
decaying	تجزیه
decayed	تجزیه
decay	تجزیه
catalysis	تجزیه
osmose	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
irresolvable	تجزیه ناپذیر
dissect [analyse]	تجزیه کردن
study	تجزیه کردن
evaluate	تجزیه کردن
assay	تجزیه کردن
analyze [American]	تجزیه کردن
analyse [British]	تجزیه کردن
fibrinolysis	تجزیه فیبرین
fractionating column	ستون تجزیه
elution analysis	تجزیه شویشی
frequency analysis	تجزیه فرکانس
bolt [examine]	تجزیه کردن
check	تجزیه کردن
dialyze	تجزیه شدن
investigate	تجزیه کردن
dialyze	تجزیه کردن
look into	تجزیه کردن
hydrolyze	تجزیه شدن
microconsumer	تجزیه کننده
scrutinize	تجزیه کردن
survey	تجزیه کردن
microcomoser	تجزیه کننده
decomposer	تجزیه کننده
decomposable	قابل تجزیه
inspect	تجزیه کردن
disassemble	تجزیه کردن
determine	تجزیه کردن
electron decay	تجزیه الکترون
electrolytic decomposition	تجزیه الکترولیت
enquire into	تجزیه کردن
double decomposition	تجزیه مضاعف
dissolvable	تجزیه شدنی
dissoluble	تجزیه پذیر
examine	تجزیه کردن
dissociative	تجزیه کننده
explore	تجزیه کردن
disintegrable	تجزیه پذیر
dispersion of light	تجزیه نور
disembody	تجزیه کردن
frequency analysis	تجزیه هارمونی ها
thermal decomposition	تجزیه گرمایی
secessionism	تجزیه طلبی
resolvable	تجزیه شدنی
resolution of forces	تجزیه نیروها
resoluble	تجزیه شدنی
research and analysis	تجزیه و تحلیل
quantitative analysis	تجزیه کمی
break down <idiom>	تجزیه وتحلیل
qualitative analysis	تجزیه چونی
qualitative analysis	تجزیه کیفی
segregative	تجزیه طلب
separatist	تجزیه طلب
ultimate analysis	تجزیه نهایی
syllabicity	تجزیه هجایی
syllabi	تجزیه هجائی
stripping analysis	تجزیه عریانساز
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
spectrum analysis	تجزیه بیناب
spectrum analysis	تجزیه طیف
volumetric analysis	تجزیه حجمی
separator	دستگاه تجزیه
proximate analysis	تجزیه گروهی
prescind	تجزیه کردن
inseparability	تجزیه ناپذیری
infrangible	تجزیه ناپذیر
indiscerptibility	تجزیه ناپذیری
image resolution	تجزیه تصویر
hydrolysis	تجزیه بوسیله اب
homolysis	تجزیه شیمیایی
gravimetrical analysis	تجزیه وزنی
gravimetric analysis	تجزیه وزنی
gasometry	تجزیه گازی
gas analysis	تجزیه گاز
instrumental analysis	تجزیه دستگاهی
inverse segregation	تجزیه وارونه
physical analysis	تجزیه فیزیکی
photodecomposition	تجزیه نوری
parting of metals	تجزیه فلزات
parser	تجزیه کننده
parse tree	درخت تجزیه
motion analysis	تجزیه حرکت
market segmentation	تجزیه بازار
job analysis	تجزیه کار
irrefrangible	غیرقابل تجزیه
ionization	تجزیه اتمها
analysis	شی تجزیه شده
parsing	تجزیه کردن
isolation	تجزیه جداسازی
detachable	قابل تجزیه
analytically	بطور تجزیه
analytically	از راه تجزیه
parsed	تجزیه کردن
refraction	تجزیه انحراف
parse	تجزیه شدن
parse	تجزیه کردن
dispersion	تجزیه نور
decomposed	تجزیه شده
acid decomposition	تجزیه اسیدی
analyzing	تجزیه کردن
dismembers	تجزیه کردن
analyzes	تجزیه کردن
parsed	تجزیه شدن
partings	تقسیم تجزیه
analysis	تجزیه و تحلیل
decomposes	تجزیه شدن
decomposes	تجزیه کردن
parses	تجزیه شدن
secessionist	تجزیه طلب
decompose	تجزیه شدن
secessionists	تجزیه طلب
atomic	تجزیه ناپذیر
indissoluble	تجزیه نا پذیر
decompose	تجزیه کردن
parting	تقسیم تجزیه
electrolysis	تجزیه الکتریکی
parses	تجزیه کردن
liberates	تجزیه کردن
disintegrate	تجزیه کردن
analyses	تجزیه کردن
analysed	تجزیه کردن
dismember	تجزیه کردن
capillarity analysis	تجزیه مویینهای
chemical analysis	تجزیه شیمیایی
disintegrates	تجزیه کردن
disintegrates	تجزیه شدن
liberate	تجزیه کردن
disintegrate	تجزیه شدن
analyse	تجزیه کردن
analysing	تجزیه کردن
analitical	مربوط به تجزیه
chemical analyse	تجزیه شیمیایی
analytical chemistry	شیمی تجزیه
dismembered	تجزیه کردن
disintegrating	تجزیه کردن
dismembering	تجزیه کردن
disintegrating	تجزیه شدن
analyzed	تجزیه کردن
analitics	علم تجزیه
liberating	تجزیه کردن
analyze	تجزیه کردن
analytical balance	ترازوی تجزیه
separates	سواکردن تجزیه کردن
urinalysis	تجزیه شیمیایی ادرار
mechanical analysis	تجزیه مکانیکی خاک
lipolysis	تجزیه وتحلیل چربی
stepwise elution analysis	تجزیه شستشوی پلهای
resolve	تجزیه کردن یا شدن

elemental analysis

تجزیه عنصری