English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
pipe the side تجمع گارد احترام
Search result with all words
pipe the side فرمان تجمع گارد احترام
Other Matches
guard of honor گارد احترام
officer of the guard افسر گارد احترام
side boy گارد احترام میز پاس
horse guards گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
lifeguard گارد
life guard گارد
gamae گارد
backcourtman گارد
guard گارد
kamae گارد
guarding گارد
guards گارد
mounting گارد
lifeguards گارد
open guard گارد باز
color guard گارد پرچم
escort of the color گارد پرچم
point guard موقعیت گارد
en garde گارد گرفتن
escort guard گارد محافظ
on guard گارد گرفتن
guards محافظ گارد
guarding محافظ گارد
guard محافظ گارد
flag guard گارد پرچم
national guard گارد ملی
escort of the standard گارد پرچم
on guard بحالت گارد
itc avant garde اوانت گارد ای تی سی
praetorian guard گارد ویژه
armed guard گارد مسلح
coast guard گارد کرانه
waki kamae گارد مبارز
fencing position گارد شمشیرباز
seaman guard گارد دریایی
coastguards گارد ساحلی
coastguard گارد ساحلی
lifeguard گارد نجات دریایی
escort of the standard گارد محافظ پرچم
lifeguards گارد نجات دریایی
coast guard officer افسر گارد کرانه
escort of the color گارد محافظ پرچم
storm trooper گارد حمله المان نازی
swings ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
swing ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
rear takedown with outside leg tackle گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
assembly تجمع
public meeting تجمع
aggregation تجمع
accumulations تجمع
associations تجمع
forming up تجمع
accumulation تجمع
association تجمع
congestion تجمع
preatorian وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
assembling area منطقه تجمع
furunculosis تجمع چندکورک
collecting point منطقه تجمع
capital agglomeration تجمع سرمایه
accumulation point نقطه تجمع
assembly area منطقه تجمع
trafficking تجمع مدافعان
turout تجمع پرسنل
swarmer تجمع کننده
rendezvous area منطقه تجمع
traffic تجمع مدافعان
trafficked تجمع مدافعان
traffics تجمع مدافعان
line official داور خط تجمع
hive مرکز تجمع
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
unlawful assembly تجمع غیر قانونی
concentration camps منطقه تجمع اسرا
boat rendezvous area منطقه تجمع قایقها
concentration camp منطقه تجمع اسرا
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
rallying points محل تجمع مجدد
rendezvous area منطقه تجمع موقت
dust laden تجمع گرد وغبار
line backing دفاع پشت خط تجمع
rallying point محل تجمع مجدد
association تداعی معانی تجمع
associations تداعی معانی تجمع
pigmentation تجمع رنگدانه ها در بافتها
line backer مدافع پشتیبان خط تجمع
number forward مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
foiled مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
dummies گول زدن حریف در تجمع
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
hiked گرفتن توپ درشروع تجمع
recalled دستور تجمع قوا دادن
recall دستور تجمع قوا دادن
hike گرفتن توپ درشروع تجمع
hiking گرفتن توپ درشروع تجمع
hikes گرفتن توپ درشروع تجمع
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
recalls دستور تجمع قوا دادن
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
coil up تجمع ستون در راحت باش
sick call تجمع برای رفتن به بهداری
casual water تجمع موقتی اب روی زمین
dummy گول زدن حریف در تجمع
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
respectfulness احترام
ennoblement احترام
honor احترام
honourableness احترام
disrespectable بی احترام
reverentially با احترام
worshipless بی احترام
curtsy احترام
reveres احترام
curtsying احترام
curtsies احترام
greetings احترام
revered احترام
revere احترام
curtsey احترام
greeting احترام
curtseying احترام
respectability احترام
regards احترام
revering احترام
tributes احترام
tribute احترام
reverently با احترام
regard احترام
curtsied احترام
regarded احترام
reverence احترام
obeisance احترام
obeisances احترام
huddling گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
hookup تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
rioted تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddle گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
huddles گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
to recall the troops from Mali دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
snap روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
riots تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
prisoner of war cage محل تجمع اولیه اسرای جنگی
flares پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flare پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
snapping روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
rioting تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snaps روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapped روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
homage ادای احترام
self esteem احترام بنفس
self respect احترام بخود
reverence احترام گذاردن
greeting احترام کننده
respectable قابل احترام
veneration احترام نیایش
respect مراجعه احترام
in deference to به پاس احترام
honor احترام کردن به
hold in respect احترام گذاشتن به
hand salute احترام با دست
greetings احترام کننده
piping the side احترام با سوت
irrespective احترام نگذار
deferential از روی احترام
respectful پر احترام ابرومند
irreverence عدم احترام
deference تمکین احترام
look up to <idiom> احترام گذاشتن به
respect احترام گذاشتن به
worshipful شایسته احترام
venerator احترام کننده
saluting احترام گذاشتن
saluting احترام نظامی
respects احترام گذاشتن به
respects مراجعه احترام
salute احترام نظامی
salute احترام گذاشتن
saluted احترام نظامی
saluted احترام گذاشتن
salutes احترام نظامی
salutes احترام گذاشتن
venerableness احترام ارجمندی
honours احترام کردن به
As a mark of respect ( esteem) . بعلامت احترام
to hold in respect احترام کردن
to hold in respect احترام گزاردن به
to look up احترام گذرادن
to the color شیپور احترام
honored احترام کردن به
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com