English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
ancillary equipment تجهیزات اضافی
extra equipment تجهیزات اضافی
Search result with all words
plug compatible manufacurer شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
Other Matches
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty وفیفه اضافی ماموریت اضافی
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
accouterment تجهیزات
instrumentation تجهیزات
appliances تجهیزات
equipments تجهیزات
fixture تجهیزات
materiel تجهیزات
appliance تجهیزات
equipment تجهیزات
parrots تجهیزات ای اف اف
transfer equipment تجهیزات
parroting تجهیزات ای اف اف
device تجهیزات
rigs تجهیزات
rigged تجهیزات
devices تجهیزات
rig تجهیزات
parrot تجهیزات ای اف اف
parroted تجهیزات ای اف اف
acoutrement تجهیزات
accouterments تجهیزات
handling equipment تجهیزات بار
plants تجهیزات کارگاه
garage equipment تجهیزات گاراژ
machine equipment تجهیزات ماشین
plant تجهیزات کارگاه
ancillary equipment تجهیزات جانبی
assembly fixture تجهیزات مونتاژ
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
mobilization تجهیزات قوا
capital equipments تجهیزات سرمایهای
accessory equipment تجهیزات یدکی
ancillary equipment تجهیزات پیرامونی
critical materials تجهیزات مهم
cryptoequipment تجهیزات رمز
electric equipment تجهیزات الکتریکی
equipment logbook دفتر تجهیزات
auxiliary equipment تجهیزات کمکی
illuminating device تجهیزات روشنایی
standby equipment تجهیزات جانشینی
outfit تجهیزات حفاری
telephone equipment تجهیزات تلفن
technical equipment تجهیزات فنی
switching device تجهیزات سوئیچینگ
peripheral equipment تجهیزات جنبی
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
radar equipment تجهیزات رادار
protective equipment تجهیزات حفافتی
turning attachment تجهیزات تراشکاری
ventilating equipment تجهیزات تهویه
outfits تجهیزات حفاری
individual aquipment تجهیزات انفرادی
war material تجهیزات جنگی
output equipment تجهیزات خروجی
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
cam turning attachment تجهیزات تراش بادامک
pattern milling attachment تجهیزات فرز مدل
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
paint spraying equipment تجهیزات رنگ پاشی
plant records امار تجهیزات کارگاه
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
arsenal ساختمان تجهیزات نظامی
x ray equipment تجهیزات اشعه رونتگن
shuttle بردن افرادو تجهیزات
shuttled بردن افرادو تجهیزات
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
table of organization and equipment (toe جدول سازمان و تجهیزات
panoply تجهیزات و ارایش کامل
accoutre با تجهیزات اماده نمودن
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment تجهیزات ترمینال داده
mold making equipment تجهیزات قالب سازی
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
measuring device تجهیزات اندازه گیری
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
nitriting equipment تجهیزات ازت دهی
magazine feeding attachment تجهیزات تغذیه مخزن
shuttles بردن افرادو تجهیزات
oil reclamation equipment تجهیزات احیا روغن
honing equipment تجهیزات سنگ زنی
die sinking attachment تجهیزات فرز حدیده
induction melting equipment تجهیزات ذوب القائی
grinding attachment تجهیزات سنگ سمباده
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
forming attachment تجهیزات تراش پروفیل
mobile lubricating equipment تجهیزات روغنکاری متحرک
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacks ردیف کردن وسایل و تجهیزات
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
well-appointed دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
cam grinding attachment تجهیزات سنگ زنی قوسی
dead storage انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
assets ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
back drilling attachment تجهیزات سوراخ کردن از پشت
deadlined equipment لوازم و تجهیزات از کار افتاده
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
integrated revision بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
friendly interface ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
cutter grinding attachment تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
tweak تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaks تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
trigraph حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
footprints شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
downtime پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
so علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
footprint شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
decus Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
pcm تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
foreign excess تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
surpluses اضافی
redundant اضافی
unduly اضافی
extension اضافی
overflow اضافی
additional اضافی
plus اضافی
paragogic اضافی
surplus اضافی
overflows اضافی
accessional اضافی
supplemantary اضافی
supernumerary اضافی
de trop اضافی
floating اضافی
access اضافی
excesses اضافی
excess اضافی
overtime اضافی
supplementary اضافی
accessed اضافی
accesses اضافی
overflowed اضافی
extensions اضافی
surplusage اضافی
relative اضافی
accessing اضافی
fallout خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
intercalary اضافی افزوده
overtime ساعات اضافی
surplus stock موجودی اضافی
surplus production تولید اضافی
surcharges مالیات اضافی
days of grace مهلت اضافی
surplus material ماده اضافی
supplementary costs هزینههای اضافی
overtime وقت اضافی
over- گذشته اضافی
excess supply عرضه اضافی
beauty sleep خواب اضافی
surplus value ارزش اضافی
boostes pump پمپ اضافی
the intercalary month ماه اضافی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
bonus پرداخت اضافی
surcharges نرخ اضافی
extra premium پاداش اضافی
overhead costs هزینههای اضافی
surplus water ابهای اضافی
auxiliary work کارهای اضافی
bonuses پرداخت اضافی
surcharges هزینه اضافی
sunk cost هزینههای اضافی
end cell پیل اضافی
postiche متن اضافی
extra cost هزینه اضافی
incremental cost هزینه اضافی
extra current جریان اضافی
extra duty خدمت اضافی
overvoltage ولتاژ اضافی
extra period وقت اضافی
extra time وقت اضافی
overpayment پرداخت اضافی
overirrigation ابیاری اضافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com