English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
English Persian
paint spraying equipment تجهیزات رنگ پاشی
Other Matches
sand blasting شن پاشی
sprinkling آب پاشی
sprays سم پاشی
sprayed سم پاشی
spray سم پاشی
spraying سم پاشی
sand blasting ماسه پاشی
wet down اب پاشی کردن
sand dressing ماسه پاشی
aspersion اب پاشی و اب افشانی
mulching مالچ پاشی
foam sprinkler system شبکه کف پاشی
baiting دانه پاشی
sand blast unit واحد ماسه پاشی
sand blast nozzle شیپوره ماسه پاشی
sand blasting practice عملیات ماسه پاشی
sprinkled گلنم زدن اب پاشی کردن
sprinkle گلنم زدن اب پاشی کردن
sprinkles گلنم زدن اب پاشی کردن
libations نوشابه پاشی نوشیدن شراب
perfusion غسل تعمید بوسیله اب پاشی
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
libation نوشابه پاشی نوشیدن شراب
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
stirrup pump تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
acoutrement تجهیزات
accouterments تجهیزات
equipments تجهیزات
accouterment تجهیزات
devices تجهیزات
parrots تجهیزات ای اف اف
parroting تجهیزات ای اف اف
parrot تجهیزات ای اف اف
parroted تجهیزات ای اف اف
materiel تجهیزات
device تجهیزات
appliance تجهیزات
appliances تجهیزات
instrumentation تجهیزات
transfer equipment تجهیزات
rigs تجهیزات
fixture تجهیزات
rigged تجهیزات
rig تجهیزات
equipment تجهیزات
garage equipment تجهیزات گاراژ
illuminating device تجهیزات روشنایی
handling equipment تجهیزات بار
extra equipment تجهیزات اضافی
radar equipment تجهیزات رادار
equipment logbook دفتر تجهیزات
electric equipment تجهیزات الکتریکی
telephone equipment تجهیزات تلفن
individual aquipment تجهیزات انفرادی
machine equipment تجهیزات ماشین
standby equipment تجهیزات جانشینی
switching device تجهیزات سوئیچینگ
technical equipment تجهیزات فنی
protective equipment تجهیزات حفافتی
turning attachment تجهیزات تراشکاری
ventilating equipment تجهیزات تهویه
peripheral equipment تجهیزات جنبی
war material تجهیزات جنگی
output equipment تجهیزات خروجی
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
cryptoequipment تجهیزات رمز
critical materials تجهیزات مهم
assembly fixture تجهیزات مونتاژ
outfits تجهیزات حفاری
auxiliary equipment تجهیزات کمکی
capital equipments تجهیزات سرمایهای
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
plant تجهیزات کارگاه
plants تجهیزات کارگاه
mobilization تجهیزات قوا
outfit تجهیزات حفاری
ancillary equipment تجهیزات پیرامونی
accessory equipment تجهیزات یدکی
ancillary equipment تجهیزات اضافی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
accoutre با تجهیزات اماده نمودن
induction melting equipment تجهیزات ذوب القائی
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
magazine feeding attachment تجهیزات تغذیه مخزن
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
oil reclamation equipment تجهیزات احیا روغن
measuring device تجهیزات اندازه گیری
plant records امار تجهیزات کارگاه
nitriting equipment تجهیزات ازت دهی
mobile lubricating equipment تجهیزات روغنکاری متحرک
mold making equipment تجهیزات قالب سازی
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
arsenal ساختمان تجهیزات نظامی
pattern milling attachment تجهیزات فرز مدل
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
die sinking attachment تجهیزات فرز حدیده
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
x ray equipment تجهیزات اشعه رونتگن
data terminal equipment تجهیزات ترمینال داده
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
honing equipment تجهیزات سنگ زنی
shuttles بردن افرادو تجهیزات
shuttled بردن افرادو تجهیزات
shuttle بردن افرادو تجهیزات
grinding attachment تجهیزات سنگ سمباده
forming attachment تجهیزات تراش پروفیل
cam turning attachment تجهیزات تراش بادامک
panoply تجهیزات و ارایش کامل
table of organization and equipment (toe جدول سازمان و تجهیزات
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
well-appointed دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
stacks ردیف کردن وسایل و تجهیزات
assets ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
cam grinding attachment تجهیزات سنگ زنی قوسی
deadlined equipment لوازم و تجهیزات از کار افتاده
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
dead storage انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
back drilling attachment تجهیزات سوراخ کردن از پشت
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
cutter grinding attachment تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
integrated revision بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
friendly interface ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
tweaked تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweak تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
tweaking تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
trigraph حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
so علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
footprints شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprint شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
downtime پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
decus Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
pcm تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
foreign excess تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundle بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
plug compatible manufacurer شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com