English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
English Persian
assembly fixture تجهیزات مونتاژ
Other Matches
assemble مونتاژ
assembly مونتاژ
assembled مونتاژ
assembly line خط مونتاژ
assembly lines خط مونتاژ
mounting مونتاژ
assembles مونتاژ
subassembly مونتاژ مقدماتی
final assembly مونتاژ نهایی
assembly shop کارگاه مونتاژ
assembly tools ابزار مونتاژ
assmebling scaffold داربست مونتاژ
assembly bench میز مونتاژ
assembly order دستور مونتاژ وسایل
engine stand محل مونتاژ موتور
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
dismantling پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle پیاده کردن قطعات مونتاژ
disassembly عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
This car is assembled in Iran. این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
materiel تجهیزات
parrot تجهیزات ای اف اف
rig تجهیزات
rigged تجهیزات
rigs تجهیزات
parrots تجهیزات ای اف اف
accouterments تجهیزات
parroted تجهیزات ای اف اف
parroting تجهیزات ای اف اف
accouterment تجهیزات
device تجهیزات
devices تجهیزات
acoutrement تجهیزات
appliances تجهیزات
equipments تجهیزات
transfer equipment تجهیزات
equipment تجهیزات
fixture تجهیزات
appliance تجهیزات
instrumentation تجهیزات
machine equipment تجهیزات ماشین
cryptoequipment تجهیزات رمز
turning attachment تجهیزات تراشکاری
illuminating device تجهیزات روشنایی
ancillary equipment تجهیزات پیرامونی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
individual aquipment تجهیزات انفرادی
outfits تجهیزات حفاری
auxiliary equipment تجهیزات کمکی
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
capital equipments تجهیزات سرمایهای
handling equipment تجهیزات بار
equipment logbook دفتر تجهیزات
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
ancillary equipment تجهیزات اضافی
critical materials تجهیزات مهم
peripheral equipment تجهیزات جنبی
outfit تجهیزات حفاری
switching device تجهیزات سوئیچینگ
standby equipment تجهیزات جانشینی
plants تجهیزات کارگاه
radar equipment تجهیزات رادار
protective equipment تجهیزات حفافتی
extra equipment تجهیزات اضافی
electric equipment تجهیزات الکتریکی
output equipment تجهیزات خروجی
plant تجهیزات کارگاه
garage equipment تجهیزات گاراژ
war material تجهیزات جنگی
accessory equipment تجهیزات یدکی
ventilating equipment تجهیزات تهویه
mobilization تجهیزات قوا
telephone equipment تجهیزات تلفن
technical equipment تجهیزات فنی
honing equipment تجهیزات سنگ زنی
mobile lubricating equipment تجهیزات روغنکاری متحرک
forming attachment تجهیزات تراش پروفیل
grinding attachment تجهیزات سنگ سمباده
induction melting equipment تجهیزات ذوب القائی
x ray equipment تجهیزات اشعه رونتگن
table of organization and equipment (toe جدول سازمان و تجهیزات
measuring device تجهیزات اندازه گیری
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
plant records امار تجهیزات کارگاه
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
pattern milling attachment تجهیزات فرز مدل
paint spraying equipment تجهیزات رنگ پاشی
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
oil reclamation equipment تجهیزات احیا روغن
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
nitriting equipment تجهیزات ازت دهی
mold making equipment تجهیزات قالب سازی
magazine feeding attachment تجهیزات تغذیه مخزن
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
arsenal ساختمان تجهیزات نظامی
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
cam turning attachment تجهیزات تراش بادامک
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
accoutre با تجهیزات اماده نمودن
shuttles بردن افرادو تجهیزات
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment تجهیزات ترمینال داده
shuttle بردن افرادو تجهیزات
panoply تجهیزات و ارایش کامل
shuttled بردن افرادو تجهیزات
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
die sinking attachment تجهیزات فرز حدیده
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
well-appointed دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
cam grinding attachment تجهیزات سنگ زنی قوسی
back drilling attachment تجهیزات سوراخ کردن از پشت
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
deadlined equipment لوازم و تجهیزات از کار افتاده
stacks ردیف کردن وسایل و تجهیزات
assets ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
dead storage انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
friendly interface ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
integrated revision بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
cutter grinding attachment تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
tweaking تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
tweak تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaks تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
assembled یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assemble یکپارچه کردن مونتاژ کردن
attach مونتاژ کردن ثابت کردن
attaches مونتاژ کردن ثابت کردن
attaching مونتاژ کردن ثابت کردن
assembles یکپارچه کردن مونتاژ کردن
trigraph حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
downtime پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
so علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprint شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprints شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
pcm تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
decus Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
foreign excess تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundle بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
plug compatible manufacurer شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com