Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English
Persian
garage equipment
تجهیزات گاراژ
Other Matches
garge
گاراژ
motor pool
گاراژ
garage
گاراژ
garages
گاراژ
wagoner
گاراژ دار
garageman
گاراژ دار
common carrier
گاراژ دار
carport
گاراژ بدون سقف
car ports
گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
car port
گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
What is that strange contraption you've got in the garage?
آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
He parked the car right in front of the garage.
درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
adopted types
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
materiel
تجهیزات
parrot
تجهیزات ای اف اف
rigs
تجهیزات
rigged
تجهیزات
parroted
تجهیزات ای اف اف
acoutrement
تجهیزات
equipments
تجهیزات
accouterments
تجهیزات
accouterment
تجهیزات
devices
تجهیزات
device
تجهیزات
parrots
تجهیزات ای اف اف
parroting
تجهیزات ای اف اف
rig
تجهیزات
fixture
تجهیزات
appliance
تجهیزات
equipment
تجهیزات
transfer equipment
تجهیزات
appliances
تجهیزات
instrumentation
تجهیزات
handling equipment
تجهیزات بار
critical materials
تجهیزات مهم
cryptoequipment
تجهیزات رمز
outfit
تجهیزات حفاری
electric equipment
تجهیزات الکتریکی
equipment logbook
دفتر تجهیزات
extra equipment
تجهیزات اضافی
illuminating device
تجهیزات روشنایی
protective equipment
تجهیزات حفافتی
radar equipment
تجهیزات رادار
peripheral equipment
تجهیزات جنبی
standby equipment
تجهیزات جانشینی
switching device
تجهیزات سوئیچینگ
mechanical equipment
تجهیزات مکانیکی
technical equipment
تجهیزات فنی
telephone equipment
تجهیزات تلفن
machine equipment
تجهیزات ماشین
turning attachment
تجهیزات تراشکاری
ventilating equipment
تجهیزات تهویه
individual aquipment
تجهیزات انفرادی
war material
تجهیزات جنگی
output equipment
تجهیزات خروجی
auxiliary equipment
تجهیزات جانبی
mobilization
تجهیزات قوا
plants
تجهیزات کارگاه
assembly fixture
تجهیزات مونتاژ
ancillary equipment
تجهیزات پیرامونی
plant
تجهیزات کارگاه
ancillary equipment
تجهیزات جانبی
capital equipments
تجهیزات سرمایهای
outfits
تجهیزات حفاری
ancillary equipment
تجهیزات اضافی
accessory equipment
تجهیزات یدکی
auxiliary equipment
تجهیزات کمکی
mobile lubricating equipment
تجهیزات روغنکاری متحرک
measuring device
تجهیزات اندازه گیری
mold making equipment
تجهیزات قالب سازی
magazine feeding attachment
تجهیزات تغذیه مخزن
ingot conveying device
تجهیزات انتقال شمش
induction melting equipment
تجهیزات ذوب القائی
accoutre
با تجهیزات اماده نمودن
shuttles
بردن افرادو تجهیزات
nitriting equipment
تجهیزات ازت دهی
arsenal
ساختمان تجهیزات نظامی
x ray equipment
تجهیزات اشعه رونتگن
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
panoply
تجهیزات و ارایش کامل
producer durable equipment
تجهیزات با دوام تولیدی
precision measuring equipment
تجهیزات سنجش دقیق
plant records
امار تجهیزات کارگاه
peripheral equipment operator
متصدی تجهیزات جانبی
shuttle
بردن افرادو تجهیزات
pattern milling attachment
تجهیزات فرز مدل
paint spraying equipment
تجهیزات رنگ پاشی
shuttled
بردن افرادو تجهیزات
original equipment manufacturer
سازنده تجهیزات اصلی
oil reclamation equipment
تجهیزات احیا روغن
honing equipment
تجهیزات سنگ زنی
data terminal equipment
تجهیزات ترمینال داده
table of organization and equipment (toe
جدول سازمان و تجهیزات
data communications equipment
تجهیزات ارتباطات داده ها
die sinking attachment
تجهیزات فرز حدیده
core blowing equipment
تجهیزات دمیدن هسته
emergency brake equipment
تجهیزات ترمز اضطراری
basic end item
تجهیزات ووسایل اولیه
equipment logbook
دفترچه خدمتی تجهیزات
cam turning attachment
تجهیزات تراش بادامک
grinding attachment
تجهیزات سنگ سمباده
forming attachment
تجهیزات تراش پروفیل
component end item
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
dead storage
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
honeywell
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
cam grinding attachment
تجهیزات سنگ زنی قوسی
well-appointed
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
assets
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
unisys
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
stack
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
back drilling attachment
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
stacked
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
deadlined equipment
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
stacks
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
cutter grinding attachment
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
equipment
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
control data corporation
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
integrated revision
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
friendly interface
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
equipment bay
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
showdown
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaks
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweak
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
aircraft role equipment
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
trigraph
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
so
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
footprint
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
downtime
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
footprints
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
power house building
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
decus
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
pcm
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
foreign excess
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundle
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency
شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
plug compatible manufacurer
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com