Dictiornary-Farsi | تحرک افقی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
horizontal mobility	تحرک افقی


Search result with all words

horizontal labor mobility	تحرک افقی کارگر
horizontal social mobility	تحرک افقی اجتماعی
Other Matches

leveled	تراز سطح افقی افقی کردن
level	تراز سطح افقی افقی کردن
levelled	تراز سطح افقی افقی کردن
planes	افقی سطح افق افقی کردن
plane	افقی سطح افق افقی کردن
planing	افقی سطح افق افقی کردن
levels	تراز سطح افقی افقی کردن
planed	افقی سطح افق افقی کردن
sliding wedge	گاوه افقی یاکولاس افقی
mobility	تحرک
stimuli	تحرک
dynamism	تحرک
locomotion	تحرک
stimulus	تحرک
stimulation	تحرک
mobiles	با تحرک
volubility	تحرک
stirring	پر تحرک
movability	تحرک
mobile	با تحرک
mobile	قابل تحرک
class mobility	تحرک طبقاتی
vertical mobility	تحرک عمودی
cell animation	تحرک سلولی
locomotive	وابسته به تحرک
static	بدون تحرک
class mobility	تحرک طبقهای
dynamism	قدرت تحرک
locomotives	وابسته به تحرک
limiting ionic mobility	تحرک یونی حد
locomotory	نقص تحرک
locomotor	نقص تحرک
reflate	تحرک بخشیدن
reflated	تحرک بخشیدن
reflates	تحرک بخشیدن
geographical mobility	تحرک جغرافیائی
immobility	عدم تحرک
reflating	تحرک بخشیدن
downward mobility	تحرک نزولی
ionic mobility	تحرک یونی
vagility	دارای تحرک
mobiles	قابل تحرک
occupational mobility	تحرک شغلی
immobilization	عدم تحرک
vagile	دارای تحرک
mobility	قوه تحرک
mobility	تحرک یکان
immobility	تحرک ناپذیری
upward mobility	تحرک صعودی
mobility of capital	تحرک سرمایه
social mobility	تحرک اجتماعی
motion study	تحرک سنجی
mobility ratio	نسبت تحرک
factor mobility	تحرک عوامل تولید
sticking points	نقطهی عدم تحرک
mobility of factors of production	تحرک عوامل تولید
sticking point	نقطهی عدم تحرک
to reflate the economy	به اقتصاد تحرک بخشیدن
labor mobility	تحرک نیروی کار
locomotion	تحرک نقل وانتقال
mobility of a charged particle	تحرک ذره باردار
thermotaxis	تحرک در اثر گرما
mobility of labor	تحرک نیروی کار
squashed	پرتاب بدون تحرک زیاد
squashes	پرتاب بدون تحرک زیاد
movement	گردش جابجا کردن تحرک
squashing	پرتاب بدون تحرک زیاد
low feild mobility	قابلیت تحرک میدان ضعیف
squash	پرتاب بدون تحرک زیاد
mobilization	بسیج کردن تحرک دادن
catch up	تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
mobilization	به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
frictional unemployment	بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
laterad	افقی
lateral	افقی
horizontal	افقی
plain coordinates	مختصات افقی
ordinate	حور افقی
abscissa	محور افقی
horizontal section	برش افقی
horizontal wedge	کولاس افقی
cross hatch	هاشور افقی
horizontally	بطور افقی
tier	ردیف افقی
rhumb	دایره افقی
jack arch	طاق افقی
abscissa	بعد افقی
horizontal wedge	گاوه افقی
putlog or lock	تیر افقی
horizontal loading	کولاس افقی
cross beam	تیر افقی
cross head	تیر افقی
horizontal disparity	ناهمخوانی افقی
cross level	افقی کردن
crosscut saw	اره افقی بر
horizontal crossbar	میله افقی
horizontal combination	ترکیب افقی
horizontal candlepower	شمع افقی
horizontal boring	سوراخکاری افقی
landscape orientation	تمایل افقی
horizontal growth	رشد افقی
horizontal scrolling	حرکت افقی
horizontal pump	پمپ افقی
horizontal polarization	قطبش افقی
transverse plane	صفحه افقی
horizontal plane	صفحه افقی
horizontal integration	انضمام افقی
horizontal integration	تمرکز افقی
horizontal integration	ادغام افقی
horizontal hook	قلاب افقی
horizontal taping	مساحی افقی
transom	وادار افقی
horizontal	سطح افقی
tiers	ردیف افقی
trunnion	مفصل افقی
brise-soleil	پرده افقی
trunnion	پاشنه افقی
straight	افقی بطورسرراست
brise-soleil	کرکره افقی
straighter	افقی بطورسرراست
cross-beam	تیر افقی
straightest	افقی بطورسرراست
horizontal cornice	رخ بام افقی
yardarm	بازوی افقی
transom	الت افقی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
vertical loom	دار افقی [قالی]
horizon system of coordinates	دستگاه مختصات افقی
lateralrelationship	نسبت در خط افقی از پهلو
common roof	تیرچه افقی خرپا
dragon-tie	تیر افقی گوشه ها
elevator	مکان افقی متحرک
elevators	مکان افقی متحرک
X coordinate	مختصات بردار افقی
x axis	بردار افقی گراف
horizontal arch element	حلقه افقی قوس
horizontal synchronizing	همزمان ساز افقی
horizontal stabilizer	مکان افقی ثابت
horizontal loading	بارگیری افقی کشتیها
horizontal loom	دار افقی [قالی]
horizontal phase control	تنظیم فاز افقی
breastsummer	تیر افقی سردر
bars	میله افقی در پرش
bar	میله افقی در پرش
boom	ستون افقی [کشتی]
laterad	واقع درخط افقی
horizontal shearing stress	تنش برش افقی
mean horizontal candlepower	شمع افقی متوسط
roof tree	کش دیرک افقی چادر
surged	حرکات افقی اب دریا
surges	حرکات افقی اب دریا
crossbars	تیرک افقی دروازه
transverse abduction	دور کردن افقی
transverse adduction	نزدیک کردن افقی
spar	ستون افقی [کشتی]
advection	جابجایی افقی هوا
transom	الت افقی کمرکش
surge	حرکات افقی اب دریا
cross level	حباب تراز افقی
ridge pole	کش دیرک افقی چادر
grand pianos	پیانوی بزرگ و افقی
grand piano	پیانوی بزرگ و افقی
lateral	واقع درخط افقی
x plates	صفحات انحراف افقی
cross grinder	شاه تیر افقی
crossbar	تیرک افقی دروازه
horizontal loading	پر کردن مهمات به طور افقی
transit compass	الت سنجش گوشههای افقی
crossbar	چوب افقی بالای مانع
yard	بازوی افقی دکل ناو
racing dive	شیرجه افقی دراغاز مسابقه
bars	چوب افقی بالای مانع
western roll	غلطیدن افقی از روی میله
bar	چوب افقی بالای مانع
crossbars	چوب افقی بالای مانع
axis	برای مختصات افقی در گراف
boom	تیر افقی وصل به بادبان
scans	یکی ازخط وط افقی فسفری
scanned	یکی ازخط وط افقی فسفری
chitary jireugi	ضربه مشت موازی یا افقی
wale	تیر افقی انتخاب کردن
foward speed	همنه سرعت در صفحه افقی
windowsill	قسمت افقی لبه پنجره
x axis	محور افقی مختصات یا محورطولها
crosspiece	قسمت افقی وعرضی هر چیزی
scan	یکی ازخط وط افقی فسفری
adjustment for horizontal-circle image	تنظیم افقی مرکز تصویر
booms	تیر افقی وصل به بادبان
boomed	تیر افقی وصل به بادبان
yards	بازوی افقی دکل ناو
booming	تیر افقی وصل به بادبان
ledgers	تیر افقی جلو چوبست
ledger	تیر افقی جلو چوبست
horizontal event numbering	شماره گذاری افقی وقایع
mid span	مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
sliding wedge	تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
chimney-mantle	[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
trabeated	ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
x axis	محور افقی روی یک صفحه مختصاتی
x amplifier	تقویت کننده با سیستم انحراف افقی

horizontal mobility

تحرک افقی