Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 116 (7 milliseconds)
English	Persian
perceptual distortion	تحریف ادراکی
Other Matches
garble	تحریف تحریف کردن
conceptual	ادراکی
perceptual	ادراکی
conceptional	ادراکی
perceptional	ادراکی
percept	دریافت ادراکی
noetic	ادراکی معرفتی
perceptual transformation	گشتار ادراکی
perceptual structure	ساخت ادراکی
Conceptual architecture	معماری ادراکی
perceptual schema	طرحواره ادراکی
perceptual restructuring	بازسازی ادراکی
perceptual learning	یادگیری ادراکی
perceptual field	میدان ادراکی
perceptual defense	دفاع ادراکی
perceptual set	امایه ادراکی
perceptual constancy	ثبات ادراکی
mind deafness	کری ادراکی
mind blindness	کوری ادراکی
acatamathesia	ناتوانی ادراکی
chess board illusion	خطای ادراکی شطرنجی
brentano's illusion	خطای ادراکی برنتانو
blumenfeld illusion	خطای ادراکی بلومنفلد
aristotle's illusion	خطای ادراکی ارسطو
curvature illusion	خطای ادراکی انحنابینی
optical illusions	خطای ادراکی دیداری
optical illusion	خطای ادراکی دیداری
demoor's illusion	خطای ادراکی دمور
perceptual anchorage	تکیه گاه ادراکی
delboeuf's illusion	خطای ادراکی دلبوف
divergent line illusion	خطای ادراکی خط واگرا
geometric illusion	خطای ادراکی هندسی
half length illusion	خطای ادراکی میانی
motor perceptual region	ناحیه حرکتی- ادراکی
prototaxic mode	شیوه ادراکی ابتدایی
zollner illusion	خطای ادراکی زولنر
wundt illusion	خطای ادراکی وونت
visual illusion	خطای ادراکی دیداری
staircase illusion	خطای ادراکی پلکان
windmill illusion	خطای ادراکی حرکت چرخ
purdue perceptual motor survey	ازمون ادراکی- حرکتی پردو
size weight illusion	خطای ادراکی اندازه- وزن
audiogravic illusion	خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
audiogyral illusion	خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
muller lyer illusion	خطای ادراکی مولر- لایر
charpentier koseleff illusion	خطای ادراکی شارپانتیه-کوزلف
parataxic mode	شیوه ادراکی خود- محوری
falsifyer	تحریف
anagram	تحریف
corruption	تحریف
anagrams	تحریف
distortions	تحریف
multilation	تحریف
distortion	تحریف
mutilation	تحریف
falsification	تحریف
paramnesia	تحریف حافظه
falsifyer	تحریف کننده
garbler	تحریف کننده
retrospective falsification	تحریف گذشته
perverted	تحریف شده
tamper with	تحریف کردن
anagrammatize	تحریف کردن
agonised	تحریف کردن
falsifying	تحریف کردن
falsify	تحریف کردن
falsifies	تحریف کردن
agonises	تحریف کردن
mutilating	تحریف کردن
agonising	تحریف کردن
mutilates	تحریف کردن
agonize	تحریف کردن
mutilate	تحریف کردن
agonized	تحریف کردن
agonizes	تحریف کردن
distort	تحریف کردن
distorts	تحریف کردن
falsifier	تحریف کننده
corrupt	تحریف شده
slants	تحریف کردن
corrupted	تحریف شده
slanted	تحریف کردن
corrupting	تحریف شده
falsified	تحریف کردن
slant	تحریف کردن
distorted	تحریف شده
mutilated	تحریف شده
corrupts	تحریف شده
sophistication	اغوا تحریف
ban	حکم تحریف یا توقیف
banning	حکم تحریف یا توقیف
skews	تحریف کردن نامتوازن
bans	حکم تحریف یا توقیف
skewing	تحریف کردن نامتوازن
skew	تحریف کردن نامتوازن
anagrammatic	وابسته به قلب و تحریف
distorted prices	قیمتهای تحریف شده
anagrammatical	وابسته به قلب و تحریف
garble	تحریف یا ناقص کردن
mutilate	تحریف شدن معیوب کردن
diddling	تحریف کردن به وسیله داده
diddles	تحریف کردن به وسیله داده
diddled	تحریف کردن به وسیله داده
diddle	تحریف کردن به وسیله داده
interpolating	باعبارت تازه تحریف کردن
interpolates	باعبارت تازه تحریف کردن
interpolated	باعبارت تازه تحریف کردن
mutilates	تحریف شدن معیوب کردن
mutilating	تحریف شدن معیوب کردن
interpolate	باعبارت تازه تحریف کردن
twister	کسی که اغراق میگویدیا تحریف میکند
twisters	کسی که اغراق میگویدیا تحریف میکند
spoliation	تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
fascism	نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
ems dispatch	تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com