Dictiornary-Farsi | تحریک عصبی تقابلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
reciprocal innervation	تحریک عصبی تقابلی


Other Matches

liminal	وابسته به مختصرترین تحریک عصبی
aeroneurosis	اختلالات عصبی فضانوردان در اثر تحریک وهیجان
limen	کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
subliminal	غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
subliminally	غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
neuritis	التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
nervation	ساختمان عصبی شبکه عصبی
neuralgia	درد عصبی مرض عصبی
reciprocal	تقابلی
reciprocal inhibition	بازداری تقابلی
counteridentification	همانندسازی تقابلی
counteraction	عمل تقابلی
contrast x ray	پرتونگاری تقابلی
cross index	فهرست تقابلی
counterbalancing	متوازن سازی تقابلی
differential electromagnet	اهنربای برقی تقابلی
counterconditioning	شرطی سازی تقابلی
v , series	سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
neurotic	عصبی
abnerval	عصبی
twitchy	عصبی
nervelessness	بی عصبی
uptight	عصبی
nervous	عصبی
neural	عصبی
engram	رد عصبی
on pins and needles <idiom>	عصبی
keyed up <idiom>	عصبی
neurogram	رد عصبی
overwrought	عصبی
plexus	شبکه عصبی
nerve center	مرکز عصبی
neuron	یاخته عصبی
nerve	رشته عصبی
sweat bullets/blood <idiom>	عصبی بودن
lose temper <idiom>	عصبی شدن
ganglion	غده عصبی
nerve deafness	کری عصبی
anorexia nervosa	بی اشتهایی عصبی
nerve ending	پایانه عصبی
nerve fibre	تار عصبی
nerve cell	یاخته عصبی
neurons	یاخته عصبی
shocked	حمله عصبی
nervous systems	دستگاه عصبی
nervous system	دستگاه عصبی
interneuron	داخل عصبی
interneural	داخل عصبی
nerves	رشته عصبی
Relax!	عصبی نشو!
nerve block	وقفه عصبی
nerve cell	سلول عصبی
nerve current	جریان عصبی
psychochemical agent	عامل عصبی
psychochemical agent	گاز عصبی
shocks	حمله عصبی
shock	حمله عصبی
nerve impulse	تکانه عصبی
nerve path	گذرگاه عصبی
neural reverbration	ارتعاش عصبی
neural satiation	اشباع عصبی
neural conduction	رسانش عصبی
willies	حمله عصبی
neuritis	التهاب عصبی
neurocyte	یاخته عصبی
neural arc	قوس عصبی
neural bond	پیوند عصبی
neural circuit	مدار عصبی
neural induction	القای عصبی
causalgia	سوزش عصبی
neural discharge	تخلیه عصبی
neuroplexus	شبکه عصبی
nerve tissue	بافت عصبی
neural lesion	ضایعه عصبی
nervelessly	از روی بی عصبی
neuralgia	درد عصبی
nerve plexus	شبکه عصبی
neurofibril	تار عصبی
neural network	شبکه عصبی
conceptual nervous system	دستگاه عصبی فرضی
jittery	وحشت زده و عصبی
neuroblast	یاخته رویانی عصبی
neurotic	دچار اختلال عصبی
parasympathetic nervous system	دستگاه عصبی پاراسمپاتیک
neurotransmitter	انتقال دهنده عصبی
tensed	عصبی وهیجان زده
neuropath	دچار اختلالات عصبی
sympathetic nervous system	دستگاه عصبی سمپاتیک
neuroptera	حشرات عصبی الجناح
cns	دستگاه عصبی مرکزی
on edge <idiom>	خیلی عصبی وخشمگین
neuropsychiatric	مرض روانی و عصبی
neuropsychiatric	درمان روانی عصبی
commissure	بافت عصبی رابط
neuromuscular coordination	هماهنگی عصبی- عضلانی
commissural fibres	رشتههای عصبی رابط
hysteria	هیستری حمله عصبی
neurogenic	دارای ریشه عصبی
parabiosis	وقفه رسانش عصبی
tenses	عصبی وهیجان زده
tracts	دسته تار عصبی
bradyarthria	کندگویی عصبی- ماهیچه یی
tensing	عصبی وهیجان زده
tensest	عصبی وهیجان زده
tenser	عصبی وهیجان زده
tense	عصبی وهیجان زده
unipolar	سلولهای عصبی یک قطبی
autonomic nervous system	دستگاه عصبی نباتی
vegetative nervous system	دستگاه عصبی نباتی
anorexic	مبتلا به بی اشتهایی عصبی
tract	دسته تار عصبی
visceral nervous system	دستگاه عصبی احشایی
preganglionic	قبل از عقده عصبی
discharges	شلیک عصبی تخلیه
discharge	شلیک عصبی تخلیه
nerve agent	عامل شیمیایی عصبی
autonomic	منسوب به دستگاه عصبی خودکار
sympathetic nervous system	دستگاه عصبی خود کار
oxime	ماده ضد اثرعامل عصبی شیمیایی
ans	دستگاه عصبی خود مختار
psychoneural parallelism	توازی نگری روانی- عصبی
tie up in knots <idiom>	کسی را عصبی ونگران کردن
dendrite	شاخههای متعدد سلولهای عصبی
neurogenic	ایجاد کننده بافت عصبی
commissurotomy	برداشتن بافت عصبی رابط
autonomic nervous system	دستگاه عصبی خود مختار
nervous	عصبی مربوط به اعصاب عصبانی
preganglionic	وابسته به جلو عقده عصبی
neurocirculatory asthenia	ضعف عصبی- گردش خونی
psychoneurosis	ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
psychoneurotic	مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
gray matter	ماده خاکستری بافت عصبی مغز
parasympathetic	عمل کننده ماننددستگاه عصبی نباتی
parasympathetic	وابسته به دستگاه عصبی نباتی پاراسمپاتی
neuromuscular	وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
solar plexus	شبکه عصبی ناحیه زیر معده
nerve fascicle	دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle	دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
If you say that to her, you will be stirring up a hornet's nest.	اگر این حرف را به او بزنی، عصبی اش می کنی.
neurons	رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
neuron	رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
cingulum	دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
to work oneself up	به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
cingulum bundle	دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
to get worked up	به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
neural net	مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
cassion discase	تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
parkinsonism	اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
cybernetics	مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی
impulsions	تحریک
excitement	تحریک
provcation	تحریک
instigation	تحریک
incitation	تحریک
agitation	تحریک
afterdischarge	رد تحریک
stimulation	تحریک
snit	تحریک
inanition	تحریک
provacation	تحریک
irritations	تحریک
irritation	تحریک
incitement	تحریک
provocations	تحریک
kiaugh	تحریک
provocation	تحریک
excitements	تحریک
boils	تحریک
boiled	تحریک
suasion	تحریک
fomentation	تحریک
persuasions	تحریک
persuasion	تحریک
stimuli	تحریک
stimulus	تحریک
impulsion	تحریک
excitation	تحریک
boil	تحریک
stimulator	تحریک کننده
steam up	تحریک کردن
over excitation	تحریک بیش از حد
innervation	تحریک عصب
step by step excitation	تحریک تدریجی
stir up	تحریک کردن
stimulater	تحریک کننده
excitation energy	انرژی تحریک
faradization	تحریک با الکتریک
excitation band	نوار تحریک
keep alive	اند تحریک
excitation anode	اند تحریک
excitation	برانگیزش تحریک
excitation	تحریک برانگیختن
excitability	تحریک پذیری
excitability	قابلیت تحریک
impact exitation	تحریک ضربهای
excitation of a gas	تحریک گاز
excitation potential	پتانسیل تحریک
faradism	تحریک با الکتریک
radiation excitation	تحریک تابشی
field exciation	تحریک میدان