Dictiornary-Farsi | تحسین امیز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (14 milliseconds)

English	Persian
acclamatory	تحسین امیز
applausive	تحسین امیز
approbative	تحسین امیز
approbatory	تحسین امیز


Search result with all words

acclamatory shaus	فریادهای تحسین امیز
approval by acclamation	تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
Other Matches

rat race	عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
expostulatory	سرزنش امیز تعرض امیز
tricky	خدعه امیز مهارت امیز
trickier	خدعه امیز مهارت امیز
gratulant	تهنیت امیز تبریک امیز
trickiest	خدعه امیز مهارت امیز
incriminatory	تهمت امیز اتهام امیز
admonitory	نصیحت امیز توبیخ امیز
antagonistic	خصومت امیز رقابت امیز
suasive	ترغیب امیز تحریک امیز
universal applause	تحسین
acclaim	تحسین
acclaimed	تحسین
acclamation	تحسین
acclaiming	تحسین
applause	تحسین
praise	تحسین
acclaims	تحسین
praises	تحسین
praised	تحسین
praising	تحسین
acclamable	قابل تحسین
praises	تحسین پرستش
praised	تحسین پرستش
praise	تحسین پرستش
admires	تحسین کردن
admirer	تحسین کننده
admirable <adj.>	قابل تحسین
admiration	پسند تحسین
acclamation	تحسین و شادی
ovations	تحسین حضار
appreciably	قابل تحسین
appreciable	قابل تحسین
approvable	شایان تحسین
admired	تحسین کردن
admire	تحسین کردن
praising	تحسین پرستش
applaud	تحسین کردن
applauded	تحسین کردن
applauding	تحسین کردن
applaudable	قابل تحسین
applauder	تحسین کننده
applauds	تحسین کردن
admiringly	از روی تحسین
applaudingly	از روی تحسین
approbativeness	حس جلب تحسین
admirers	تحسین کننده
astonishing <adj.>	قابل تحسین
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	قابل تحسین
compelling <adj.>	تحسین برانگیز
ovation	تحسین حضار
taken	مورد تحسین
wondrous <adj.>	قابل تحسین
amazing <adj.>	قابل تحسین
marvellous [British] <adj.>	قابل تحسین
take off one's hat to	تحسین کردن
to take off one's hat to	تحسین کردن
marvelous [American] <adj.>	قابل تحسین
prodigious <adj.>	قابل تحسین
startling <adj.>	قابل تحسین
astounding <adj.>	قابل تحسین
stupendous <adj.>	قابل تحسین
wonderful <adj.>	قابل تحسین
ilolater	ستایشگر تحسین کننده
laudative	مربوط به تحسین وتمجید
laudatory	مربوط به تحسین وتمجید
acclamatory	مبنی برهلهله و تحسین
self admiration	تحسین خود خودپسندی
acclamation	آفرین [تشویق] [تحسین]
to be filled with a	تحسین کردن درشگفت شدن
overpraise	بیش از حد تشویق و تحسین کردن
to meet any one's a	مورد تحسین کسی واقع شدن
murmurous	غر غر امیز
synaloepha	هم امیز
synalepha	هم امیز
accaimer	هلهله کننده تحسین کننده
consultatory	مشورت امیز
contrarious	مخالفت امیز
confusional	اغتشاش امیز
corruptive	فساد امیز
criminative	تهمت امیز
inculpatory	تهمت امیز
pacificatory	صلح امیز
conciliative	صلح امیز
based on private motives	غرض امیز
amusive	تفریح امیز
caressive	نوازش امیز
catastrophical	مصیبت امیز
caustically	بطورطعنه امیز
censurable	انتقاد امیز
chimerical	هوس امیز
collusive	دسیسه امیز
color mixer	رنگ امیز
commendatory	تقدیر امیز
competetive	رقابت امیز
conciliar	توط ئه امیز
calumniatory	افترا امیز
adventurously	بطورمخاطره امیز
abrogative	نسخ امیز
venturesome	مخاطره امیز
competitiveness	رقابت امیز
educative	تربیت امیز
flattering	تملق امیز
glamorous	طلسم امیز
diverting	تفریح امیز
sniffy	اهانت امیز
beatific	سعادت امیز
sardonically	کنایه امیز
sardonically	طعنه امیز
sardonic	کنایه امیز
peremptory	شتاب امیز
jocular	شوخی امیز
provocative	تحریک امیز
honorific	افتخار امیز
apologetic	پوزش امیز
absolutory	بخشش امیز
competitive	رقابت امیز
affrontive	دشنام امیز
affrontive	توهین امیز
afflictive	مصیبت امیز
affetionate	محبت امیز
insidious	دسیسه امیز
affeluo'so a	عاطفه امیز
adversative	نقض امیز
sardonic	طعنه امیز
adulatory	تملق امیز
admonitive	نصیحت امیز
admissive	تصدیق امیز
pacific	مسالمت امیز
slanderous	افترا امیز
acrimenious	تعنه امیز
advised	مصلحت امیز
antagonistic	مخالفت امیز
profane	کفر امیز
honorifics	افتخار امیز
impetratory	استغاثه امیز
monitive	اندرز امیز
objurgatory	سرزنش امیز
repoachful	سرزنش امیز
obreptitious	خدعه امیز
ostensive	تظاهر امیز
philosophistic	سفسطه امیز
praiseful	ستایش امیز
prankful	شوخی امیز
minatory	تهدید امیز
iron ical	طعنه امیز
intimidatory	تهدید امیز
imputative	تهمت امیز
impostrous	دغل امیز
impostrous	تزویر امیز
imprecatory	نفرین امیز
imprecatory	لعنت امیز
indemnificatory	غرامت امیز
intercessorial	شفاعت امیز
intercessory	شفاعت امیز
intermedial	وساطت امیز
preachy	موعظه امیز
procrastinatory	طفره امیز
protreptic	موعظه امیز
tolerantly	مدارا امیز
tragical	مصیبت امیز
traitorous	خیانت امیز
vexatious	رنجش امیز
vindicative	حمایت امیز
vituperatory	سرزنش امیز
vituperatory	توبیخ امیز
wailful	تاثر امیز
justificatory	توجیه امیز
supplicatory	التماس امیز
sportiveŠetc	شوخی امیز
recommendatory	توصیه امیز
reconciliatory	مصالحه امیز
reprehensive	ملامت امیز
revelatory	مکاشفه امیز
riskful	مخاطره امیز
scorner	استهزاء امیز
smoothe	تعارف امیز
sophistic	سفسطه امیز
curmudgeonly	خست امیز
exaggerative	اغراق امیز
exaggeratory	اغراق امیز
excomminucative	تکفیر امیز
exculpatory	تبرئه امیز
excusatory	پوزش امیز
execratory	لعنت امیز
exonerative	تبرئه امیز
expediential	مصلحت امیز
expiatory	شفاعت امیز
exaggeratedly	بطوراغراق امیز
eulogistic	ستایش امیز
encomiastic	ستایش امیز
damnatory	لعنت امیز
maledictory	لعنت امیز
disapprobatory	تقبیح امیز
disapprobatory	مذمت امیز
disdianful	اهانت امیز
dissipative	اسراف امیز
domineeringly	بطورتحکم امیز
doxological	ستایش امیز
elusory	طفره امیز