Dictiornary-Farsi | تحقق پذیری یک الگو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
validation of a model	تحقق پذیری یک الگو


Other Matches

validation of a hypothesis	تحقق پذیری یک فرضیه
cold working	شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
substantiation	تحقق
positivism	تحقق
verification	تحقق
realization	تحقق
entelechy	تحقق
realize	تحقق بخشیدن
realizing	تحقق یافتن
realizes	تحقق بخشیدن
realizes	تحقق یافتن
realising	تحقق بخشیدن
realized	تحقق بخشیدن
realizable	تحقق پذیر
realized	تحقق یافتن
realizing	تحقق بخشیدن
realizable	قابل تحقق
realism	تحقق گرایی
come off	تحقق یافتن
actualise [British]	تحقق بخشیدن
realistically	تحقق گرای
realistic	تحقق گرای
actualize	تحقق بخشیدن
carry ineffect	تحقق بخشیدن
carry out	تحقق بخشیدن
realising	تحقق یافتن
realises	تحقق بخشیدن
realises	تحقق یافتن
put inpractice	تحقق بخشیدن
make something happen	تحقق بخشیدن
carry into effect	تحقق بخشیدن
put into effect	تحقق بخشیدن
realist	تحقق گرای
realists	تحقق گرای
put ineffect	تحقق بخشیدن
implement	تحقق بخشیدن
incertitude	عدم تحقق
realize	تحقق یافتن
incertiude	عدم تحقق
realised	تحقق یافتن
realised	تحقق بخشیدن
scholasticate	اهل تحقق وتتبع
lost causes	هدف تحقق نیافتنی
lost cause	هدف تحقق نیافتنی
see the light of day <idiom>	متولد شدن ،تحقق یافتن
forthcoming <adj.>	آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
estate in reversion	هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
esorow	سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد
remainder	حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
paradigms	الگو
pattern	الگو
standard	الگو
standards	الگو
alignment chart	الگو
texture	الگو
paradigm	الگو
patterns	الگو
textures	الگو
moulded	الگو
modelled	الگو
modeled	الگو
model	الگو
nomogram	الگو
mold	الگو
template	الگو
moulds	الگو
models	الگو
molded	الگو
templates	الگو
schema	الگو
schemata	الگو
molds	الگو
mould	الگو
types	گونه الگو
typed	گونه الگو
type	گونه الگو
pattern recognition	الگو شناسی
stenciller	الگو ساز
sampled	الگو ازمون
pattern recognition	تشخیص الگو
mask	الگو سامان
masks	الگو سامان
archetype	کهن الگو
archetypes	کهن الگو
pattern recognitation	تشخیص الگو
sample	الگو ازمون
validation of a model	اعتبار یک الگو
stenciler	الگو ساز
strickle	الگو صاف کردن
pattern recognition	الگوشناسی شناسایی الگو
pattern	بعنوان الگو بکاربردن
patterns	الگو صفات فردی
patterns	بعنوان الگو بکاربردن
pattern	الگو صفات فردی
palettes	جدول رنگ و الگو
palette	جدول رنگ و الگو
schematic	الگو وار طرح کلی
resemblance	[تداعی کردن طرح یا الگو]
stencil	با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilling	با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencils	با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
paint	رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paints	رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
stenciled	با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stenciling	با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilled	با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
recognition	فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
per	همان طور که در الگو نشان داده شده
scripts	ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
areas	گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area	گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
areas	دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area	دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
desktop	الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
wallpapers	تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
wallpaper	تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
mask design	اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
deliquescence	نم پذیری
water absorption	آب پذیری
pliability	خم پذیری
bass response	بم پذیری
locals	MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local	MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
movableness	جنبش پذیری
mutability	تغییر پذیری
plasticity	اندام پذیری
mutabilty	تغییر پذیری
negotiability	انتقال پذیری
perishableness	فنا پذیری
penetrability	نفوذ پذیری
penetrance	نفوذ پذیری
perceptibility	ادراک پذیری
passibility	تالم پذیری
pardonableness	امرزش پذیری
paramagnetic susceptibility	پارامغناطیس پذیری
opposability	مقابله پذیری
observability	مشاهده پذیری
perfectibility	کمال پذیری
transferability	انتقال پذیری
modifiability	تغییر پذیری
indocility	تعلیم نا پذیری
indefeasibility	فسخ نا پذیری
incontrovertibility	بحث نا پذیری
impressionability	تاثیر پذیری
improvability	بهبود پذیری
hereditability	وراثت پذیری
generalizability	تعمیم پذیری
fusibility	گداز پذیری
flexibtlity	انعطاف پذیری
flammability	اشتعال پذیری
finitude	پایان پذیری
inexhaustibility	پایان نا پذیری
inflammability	اشتعال پذیری
infusibility	گداز نا پذیری
miscibility	امتزاج پذیری
mensurability	پیمایش پذیری
maintainability	نگهداشت پذیری
magnetization curve	خم مغناطیس پذیری
magnetization	مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility	مغناطیس پذیری
livability	زیست پذیری
lability	تغییر پذیری
justifiability	توجیه پذیری
intolerableness	تحمل نا پذیری
insatiability	سیری نا پذیری
feasibilty	امکان پذیری
westernization	غرب پذیری
solubility	انحلال پذیری
serviceability	تعمیر پذیری
separability	تفکیک پذیری
self acceptance	خویشتن پذیری
selectivity	گزینش پذیری
scalability	مقیاس پذیری
reversibility	برگشت پذیری
reversibility	بازگشت پذیری
versatility	تطبیق پذیری
verifiability	اثبات پذیری
transmissivity	فرافرست پذیری
transitivity	سرایت پذیری
transitivity	انتقال پذیری
tenability	دفاع پذیری
tangib	لمس پذیری
suspensive	اندروا پذیری
suggestibility	تلقین پذیری
submissiveness	سلطه پذیری
removability	عزل پذیری
reflexivity	انعکاس پذیری
reflexivity	بازتاب پذیری
plasticity	شکل پذیری
reflectability	بازتاب پذیری
pi accepting	قدرت پی پذیری
perviousness	تراوش پذیری
persuasibility	ترغیب پذیری
permeance	نفوذ پذیری
permeability curve	خم نفوذ پذیری
permeability curve	خم مغناطیس پذیری
permeability	تراوش پذیری
permeability	نفوذ پذیری
permeability	نشت پذیری
plasticity	قالب پذیری