Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
primary cognizance
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
Other Matches
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
scientific researches
تحقیقات علمی
applied research
تحقیقات عملی
tools of research
وسایل تحقیقات
basic research
تحقیقات مقدماتی
theory
تحقیقات نظری
researching
تحقیقات علمی
researches
تحقیقات علمی
researched
تحقیقات علمی
research
تحقیقات علمی
theories
تحقیقات نظری
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
theorized
تحقیقات نظری کردن
theorizes
تحقیقات نظری کردن
theorizing
تحقیقات نظری کردن
theorize
تحقیقات نظری کردن
theorising
تحقیقات نظری کردن
theorises
تحقیقات نظری کردن
theorised
تحقیقات نظری کردن
report of survey
گزارش تحقیقات یا بررسیها
theoretics
تحقیقات نظری در علوم
to make enquiries into
تحقیقات بعمل اوردن
f.b.i
اداره فدرال تحقیقات
snoopy
بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
psychognosy
تحقیقات روانی روان پژوهش
psychognosis
تحقیقات روانی روان پژوهش
proving ground
محل تحقیقات علمی ازمایشگاه
Scientific research.
تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
to make inquires into a matter
در امری تحقیقات بعمل اوردن
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
market research
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
pay dirt
تحقیقات واکتشافات با ارزش ومفید منفعت
botanize
تحقیقات گیاه شناسی بعمل اوردن
tempest
تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
tempests
تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
operations research
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
astrophotography
عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
issued
مسئله
resolvent
حل حل مسئله
example
مسئله
theorems
مسئله
theorem
مسئله
issues
مسئله
issue
مسئله
case
مسئله
cases
مسئله
solution of a problem
حل یک مسئله
examples
مسئله
problem
مسئله
problems
مسئله
catechist
مسئله گو
problem solving
حل مسئله
fields
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
snooped
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooping
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
problem definition
تعریف مسئله
jeopardy
مسئله بغرنج
toughie
مسئله بغرنج
solving
حل کردن مسئله
questions
استفهام مسئله
problem identification
شناسایی مسئله
benchmark problebm
مسئله محک
toss-up
مسئله مشکوک
side issue
مسئله فرعی
solves
حل کردن مسئله
solved
حل کردن مسئله
solve
حل کردن مسئله
problem state
وضعیت مسئله
question
استفهام مسئله
problem description
شرح مسئله
problem description
تشریح مسئله
problem oriented
مسئله گرا
questioned
استفهام مسئله
troublemaker
مسئله آفرین
the eastern question
مسئله خاور
toss up
مسئله مشکوک
toughy
مسئله بغرنج
side issues
مسئله فرعی
check problem
مسئله مقابلهای
check problem
مسئله ازمایشی
chess problem
مسئله شطرنج
identification problem
مسئله شناسائی
test problem
مسئله ازمابنده
dilemma
مسئله غامض
dilemmas
مسئله غامض
problematic
<adj.>
مسئله آفرین
solution to a problem
راه حل یک مسئله
benchmark problem
مسئله محک
crux
مسئله دشوار
question in dispute
مسئله متنازع فیه
conundrums
مسئله بغرنج وپیچیده
problem oriented language
زبان باگرایش مسئله
conundrum
مسئله بغرنج وپیچیده
to revisit an issue
مسئله ای را بازدید کردن
problem oriented language
زبان مسئله گرا
problem child
فرزند مسئله دار
two mover
مسئله مات در دو حرکت
problem analysis
تجزیه و تحلیل مسئله
buring question
مسئله هیجان اور
three mover
مسئله مات با سه حرکت
identification problem
مسئله تعیین هویت
to crack a problem
مسئله ای را حل کردن
[ریاضی یا فیزیک]
issued
مسئله قضیه تحویل جنس
that is not the proposition
مسئله چیز دیگر است
on line problem solving
حل مسئله بطور درون خطی
issues
مسئله قضیه تحویل جنس
eight queens problem
مسئله هشت وزیر شطرنج
issue
مسئله قضیه تحویل جنس
combinatorial explosion
موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
determinate problem
مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
More money is not the answer to this problem.
پول بیشتر حل این مسئله نیست.
catechetics
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
porism
قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد
imbroglio
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglios
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
stresses
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
cogo
یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
stressing
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
demarche
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
rhetorical question
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
spot report
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
criminal investigation
شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
the German issue
مسئله آلمان
[تاریخ]
[بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
the German question
مسئله آلمان
[تاریخ]
[بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
problem program
برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
gpss
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
assistance
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
association for computers and humanities
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
collectivism
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced.
زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
design heuristics
راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
counterintelligence survey
بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
theorization
تحقیقات نظری استدلال نظری
race condition
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
background noise
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
first generation
اولیه
elementary
اولیه
primal
اولیه
early
اولیه
primitive
اولیه
rudimentary
اولیه
fundamental
اولیه
preliminaries
اولیه
preliminary
اولیه
primeval
اولیه
primary
اولیه
earliest
اولیه
initial
اولیه
initialing
اولیه
dispersion
اولیه
initialled
اولیه
initialed
اولیه
raw
اولیه
basics
اولیه
basic
اولیه
initials
اولیه
initialling
اولیه
raw data
دادههای اولیه
initial mass
جرم اولیه
initial level
سطح اولیه
scheme
طرح اولیه
initial cost
هزینه اولیه
initial velocity
سرعت اولیه
initial condition
شرط اولیه
initial condition
شرایط اولیه
opening capital
سرمایه اولیه
rudiment
اولیه ابتدایی
input attenuation
میرائی اولیه
initial point
نقطه اولیه
input attenuation
دمفونگ اولیه
initialize
مقداردهی اولیه
input admittance
ادمیتانس اولیه
initial value
مقدار اولیه
initial strength
استحکام اولیه
initial reserves
ذخایر اولیه
radix
سرچشمه اولیه
raw products
محصولات اولیه
raw statistics
امارهای اولیه
roughed slab
برامن اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
first notions
تصورات اولیه
first cost
هزینه اولیه
first cause
علت اولیه
first aids
کمکهای اولیه
feed stock
مواد اولیه
historical costs
هزینه اولیه
outline agreement
توافق اولیه
initial acceleration
شتاب اولیه
incunabula
مراحل اولیه
self aid
کمکهای اولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com