English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
resolutive تحلیل برنده
wearing تحلیل برنده
Search result with all words
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
Other Matches
cost benefit analysis تجزیه و تحلیل سود و زیان تحلیل هزینه و سود
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
cutting برنده
portative برنده
incisive برنده
conductive برنده
incisor tooth برنده
high proof برنده
deferent برنده
winnings برنده
winning برنده
incisory برنده
scissile برنده
foretooth برنده
vehicles برنده
discoverers پی برنده
vehicle برنده
discoverer پی برنده
cutters برنده
winner برنده
cutter برنده
winners برنده
mutilator برنده
heuristic پی برنده
trenchant برنده
gonfalonier برنده پرچم
contenders برنده احتمالی
highest bidder برنده مزایده
winner برنده بازی
medalist برنده مدال
matrolinous بارث برنده
decisions برنده با امتیاز
lacerative برنده یا درنده
decision برنده با امتیاز
incisively بطور برنده
impellor پیش برنده
impeller پیش برنده
gestatorial برنده پاپ
edged tool الت برنده
winners برنده بازی
propelling پیش برنده
raiders یورش برنده
raider یورش برنده
achiever از پیش برنده
deferent بیرون برنده
users بکار برنده
user بکار برنده
victors برنده مسابقه
annihilator از بین برنده
booster بالا برنده
dark horses برنده غیرمترقبه
dark horse برنده غیرمترقبه
heiresses ارث برنده زن
victor برنده مسابقه
cutting head نوک برنده
edge tool الت برنده
boosters بالا برنده
contender برنده احتمالی
promotor پیش برنده
perseus برنده سر دیو
prizer برنده جایزه
prizewinner برنده جایزه
propulsive جلو برنده
promoters پیش برنده
shoo-in <idiom> برنده مطلق
winning position پوزیسیون برنده
winning move حرکت برنده
uplifter بالا برنده
utilizer بکار برنده
persi برنده سر دیو
outpoint برنده با امتیاز
medallists برنده مدال
medallist برنده مدال
uptake بالا برنده
dissolvent حل کننده برنده
winner of a match برنده مسابقه
medalists برنده مدال
heiress ارث برنده زن
promoter پیش برنده
jackpots برنده تمام پولها
benefitical منتفع فایده برنده
won ending اخر بازی برنده
chung seung برنده هوگوابی تکواندو
cutler فروشنده الات برنده
walk all over someone <idiom> براحتی برنده شدن
winterer بسر برنده زمستان
carry the day <idiom> برنده یا موفق شدن
liquidators برچیننده از بین برنده
bearing capacity قدرت برنده باربرد
backsword شمشیر یک لبهء برنده
jackpot برنده تمام پولها
liquidator برچیننده از بین برنده
myrmecophilous بهره برنده ازمورچه
painstaking ساعی رنج برنده
painstakingly ساعی رنج برنده
limivorous فرو برنده گل ولای
Nobel Prize winner برنده جایزه نوبل
Nobel laureate برنده جایزه نوبل
decisions برنده کشتی با امتیاز
decision برنده کشتی با امتیاز
raise the hand بالابردن دست برنده
emasculative برنده نیروی مردی
file cutter قسمت برنده سوهان
emulous رشک برنده طالب
emasculatory برنده نیروی مردی
benefic فایده برنده نیکوکار
nonwinner هرگز برنده نشده
gulfs هر چیز بلعنده وفرو برنده
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
to ease to a victory به سادگی برنده شدن [ورزش]
to scramble a victory بزحمت برنده [پیروز] شدن
sharp tongued بکار برنده سخنان زننده
scissors چیز برنده قطع کننده
hellward سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
hoong seung برنده هوگو قرمز تکواندو
hybrid propulation نیروی پیش برنده مختلط
cutting angle سطح برنده تیغه برش
To win on points. با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
novillero گاوبازی که هنوز برنده نشده
gulf هر چیز بلعنده وفرو برنده
waltz off with <idiom> فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
dye-remover از بین برنده رنگ [سفید کننده]
procrustean بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
runner up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
blade قسمت برنده لبههای تیغ دار
runner-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
cupholder برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
defoliants مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
open water فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
I have not played my trump ( winning ) card . ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
defoliating agent عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
comsumption تحلیل
marasmic تحلیل رو
analyzer تحلیل گر
absorbency تحلیل
erosion تحلیل
resolution تحلیل
resolutions تحلیل
analysis تحلیل
analysts تحلیل گر
analyst تحلیل گر
corrosion تحلیل
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
ingestive بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
The tongue is not steel , yet it cuts. <proverb> زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
maiden race مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
dwindles تحلیل رفتن
hypnoanalysis تحلیل هیپنوتیسمی
frequency analysis تحلیل بسامدی
dwindled تحلیل رفتن
incide تحلیل بردنlooper
dwindle تحلیل رفتن
income analysis تحلیل درامد
statistical analysis تحلیل اماری
factor analysis تحلیل عاملی
strode analysis تحلیل ضربهای
dwindling تحلیل رفتن
undermine تحلیل بردن
static analysis تحلیل ایستا
stability analysis تحلیل ثبات
consumed تحلیل رفتن
consume تحلیل رفتن
consumes تحلیل رفتن
graphic analysis تحلیل نگارهای
group analysis تحلیل گروه
static analysis تحلیل استاتیک
handwriting analysis تحلیل دستخط
atrophied تحلیل رفتن
fiddle away تحلیل بردن
fault analysis تحلیل عیب
sales analysis تحلیل فروش
undermines تحلیل بردن
system analysis تحلیل سیستم
undermined تحلیل بردن
research and analysis تجزیه و تحلیل
indifference analysis تحلیل بی تفاوتی
marginal analysis تحلیل نهائی
profile analysis تحلیل نیمرخ
regression analysis تحلیل برگشت
assimilates تحلیل رفتن
probability analysis تحلیل احتمالات
assimilated تحلیل رفتن
mental analysis تحلیل ذهنی
motion analysis تحلیل حرکات
analysis تجزیه و تحلیل
analysis تحلیل جداگری
assimilate تحلیل رفتن
narcoanalysis تحلیل تخدیری
network analysis تحلیل شبکه
path analysis تحلیل مسیر
assimilating تحلیل رفتن
lysis تحلیل کافتن
prosternation تحلیل نیرو
regression analysis تحلیل رگرسیون
analysis تحلیل کاوش
eat تحلیل رفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com