English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
diastrophism تحولات ارضی زمین
Other Matches
diastrophic مربوط به تحولات زمین
chequered دارای تحولات
territorial ارضی
cataclysms تحولات ناگهانی وعمده
meteorology مبحث تحولات جوی
cataclysm تحولات ناگهانی وعمده
morphology تاریخ تحولات لغوی
land tax مالیات ارضی
geologic epoch درطبقات ارضی
aggressors متجاوز ارضی
aggressor متجاوز ارضی
land reforms اصلاحات ارضی
terterritorial integrity تمامیت ارضی
land reform اصلاحات ارضی
aggression تجاوز ارضی
territorial integrity تمامیت ارضی
territorial sovereignty حاکمیت ارضی
agrarian revolution انقلاب ارضی
agrarian system نظام ارضی
macroevoluyion تحولات عظیم سیر تکامل
engram تحولات دائمی هسته سلول
engramme تحولات دائمی هسته سلول
diastrophic ناشی ازتغییرات ارضی
metabolisms تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolism تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
induced investment سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
On the recent developments he had nothing to say. در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
economic determinism یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth زمین
earthing زمین
cinder track زمین دو
grass roots کف زمین
tellus زمین
earths زمین
cinder tracks زمین دو
acres زمین
land n زمین
graze زمین
grazed زمین
grazes زمین
floored کف زمین
floor کف زمین
ground line خط زمین
acre زمین
soils زمین
this earthly round زمین
lackland بی زمین
land زمین
norland زمین
extra terrestrial زمین
geodetically زمین
soil زمین
soiling زمین
floors کف زمین
ground surface کف زمین
terrain زمین
ground : زمین
fields زمین
ground [British] [floor] کف زمین
aerospace جو زمین
floor کف زمین
domains زمین
rooter زمین کن
real estate زمین
domain زمین
ground زمین
fielded زمین
ground کف زمین
globes زمین
field زمین
globe زمین
crusts پوسته زمین
floors محدوده زمین
touch line خط کناری زمین
greenside در مجاورت زمین
gridiron زمین فوتبال
slums زمین زیربنا
ground cushion بالشتک زمین
fen زمین ابگیر
home زمین خودی
gridition زمین فوتبال
homes زمین خودی
crust پوسته زمین
ground conection اتصال زمین
floored محدوده زمین
speculation زمین خواری
sandy soil زمین ماسهای
purchases درامدسالیانه زمین
soil strain فشار زمین
slum زمین زیربنا
ground effect اثر زمین
ground detector اشکارساز زمین
ground detector تستر زمین
paralysis زمین گیری
purchased درامدسالیانه زمین
palsy زمین گیری
floor محدوده زمین
purchase درامدسالیانه زمین
graben فرو زمین
links زمین گلف
unplayable زمین نامناسب
geostrategy زمین شناسی
geosphere زمین سپهر
geological زمین شناسی
geological زمین شناختی
vantage ground زمین سرکوب
saturated ground زمین سیراب
orient مشرق زمین
field hockey زمین هاکی
landfall ریزش زمین
savanna زمین هموار
landfalls ریزش زمین
orients مشرق زمین
geotaxis زمین گرایی
underground water اب درون زمین
geotropism زمین گرایی
touchline خط کنار زمین
end زمین حریف
ended زمین حریف
ends زمین حریف
geology زمین شناسی
fens زمین ابگیر
glebe زمین خاک
glebe زمین وقف
orienting مشرق زمین
to animals ساکن زمین
ground level سطح زمین
ground level تراز زمین
to go to grass زمین خوردن
to kiss the ground زمین بوسیدن
high land زمین کوهستانی
grounding زمین کردن
grounding ایجاد زمین
sideline خط کنار زمین
sidelined خط کنار زمین
sidelines خط کنار زمین
sidelining خط کنار زمین
west مغرب زمین
connexions اتصال زمین
territories زمین ملک
territory زمین ملک
route به زمین نشاندن
routes به زمین نشاندن
inductive earthing زمین القائی
connection اتصال زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com