English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
English Persian
metabolism تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
Other Matches
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
biologism اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
wight موجود زنده
biogenic موجد موجود زنده
organisms ترکیب موجود زنده
being موجود زنده شخصیت
organism ترکیب موجود زنده
vivisect موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
symbiont موجود زنده اجتمای یا همزی
taxis واکنش موجود زنده در برابرگرایش
hydrotaxis واکنش موجود زنده نسبت به اب
abiogenesis ایجاد موجود زنده از موادبی جان
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
gamodeme نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
transmigration حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
proprioceptive تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
On the recent developments he had nothing to say. در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
cats استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cat استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
aquatic organism زیوسته ابزی موجود زنده ابزی
biogenesis تکامل حیات پیدایش حیات
we eat that we may live میخوریم برای اینکه زنده باشیم
There are no tickets available for tonight . بلیط برای امشب موجود نیست
adaptable organism موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
biochip تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
analogues مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogue مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
mock-up مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-ups مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
flagellant کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
analogue مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogues مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
vivisection زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisectional زنده شکافی تشریح جانور زنده
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
Pentium Pro قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
chequered دارای تحولات
diastrophism تحولات ارضی زمین
diastrophic مربوط به تحولات زمین
cataclysms تحولات ناگهانی وعمده
cataclysm تحولات ناگهانی وعمده
morphology تاریخ تحولات لغوی
meteorology مبحث تحولات جوی
engram تحولات دائمی هسته سلول
engramme تحولات دائمی هسته سلول
macroevoluyion تحولات عظیم سیر تکامل
upward compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
best fit 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
controlled environment محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
induced investment سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
menu لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menus لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
valid سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
economic determinism یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
form 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
intravitam در طی حیات
intravital در طی حیات
vita حیات
brio حیات
alkahest اب حیات
life حیات
diwan حیات
divan حیات
lives حیات
subsistence حیات
wildlife حیات وحش
life giving حیات بخش
life test ازمون حیات
enlivens حیات بخشیدن
enliven حیات بخشیدن
enlivening حیات بخشیدن
vivifier حیات بخش
resurgence تجدید حیات
enlivened حیات بخشیدن
rebirth تجدید حیات
aboveground در قید حیات
alive در قید حیات
vital energy قوه حیات
vitalism حیات گرایی
renascence تجدید حیات
revitalization تجدید حیات
vitalization حیات بخشی
vivification حیات بخشی
resuscitative حیات بخش
vivific دارای حیات
vivific حیات بخش
staff of life مایه حیات
base-court حیات بیرونی
life force نشاط حیات
reanimate حیات تازه بخشیدن
countenance [encourage] حیات تازه بخشیدن
viability امکان ادامه حیات
encourage حیات تازه بخشیدن
elate حیات تازه بخشیدن
embolden حیات تازه بخشیدن
To be in the land of the living . درقید حیات بودن
wildlife management مدیریت حیات وحش
vitalism اعتقاد به اصالت حیات
biotic مربوط به حیات وزندگی
endemic wildlife حیات وحش بومی
hearten حیات تازه بخشیدن
unregenerate دوباره حیات نیافته
biocid زیست کش مانع حیات
unregenerated دوباره حیات نیافته
reanimate حیات تازه بخشیدن
renascent تجدید حیات کننده
refuges اواره گاه حیات وحش
To the end of time. حیات ابد (زندگی جاویدان )
antibiotic جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
refuge اواره گاه حیات وحش
antibiotics جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
revivification تجدید حیات رونق تازه
biocid قاطع حیات کشنده حشرات
reviver تجدید حیات کننده بهوش اورنده
biologic وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
refocillate تجدید حیات کردن بخود اوردن
zombiism اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
advancement سهم الارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می دهند پیش قسط
abio کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
coiner زنده
livelier زنده
lighthearted زنده دل
live bearing زنده زا
liveliest زنده
freshest زنده
cheerful <adj.> زنده دل
lively زنده
plaster of Paris گچ زنده
lively <adj.> دل زنده
dashing زنده دل
alacritous زنده
vivific زنده
life full سر زنده
fresh- زنده
fresh زنده
live :زنده
quick زنده
animate زنده
quicker زنده
quickest زنده
animates زنده
skylarker زنده دل
full of life سر زنده
cheerful <adj.> دل زنده
genial <adj.> دل زنده
live زنده
biogen زنده زا
living زنده
dapper زنده دل
lived :زنده
lived زنده
vivid زنده
viviparous زنده زا
above ground زنده
alive زنده
biotic زنده
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
disposal موجود
in store موجود
available موجود
existing موجود
life موجود
stocked موجود
lives موجود
inesse موجود
bound موجود
existent موجود
on hand موجود
handy موجود
to the fore موجود
going موجود
stock موجود
entities موجود
handiest موجود
entity موجود
handier موجود
extant موجود
wanener شب زنده دار
biomass توده زنده
wake شب زنده داری
lived زنده بودن
surviving زنده ماندن
survivors زنده ماندگان
survives زنده ماندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com