Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English
Persian
handover
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
Other Matches
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
cumulative delivery diagram
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
supply
تحویل دادن تغذیه کردن
supplying
تحویل دادن تغذیه کردن
supplied
تحویل دادن تغذیه کردن
flight control
سیستم کنترل هواپیماها
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
surrendered
تحویل دادن
renders
تحویل دادن
surrenders
تحویل دادن
supply
تحویل دادن
shortchange
کم تحویل دادن
to deliver over
تحویل دادن
delivering
تحویل دادن
surrender
تحویل دادن
to hand over
تحویل دادن
hand over
تحویل دادن
supplied
تحویل دادن
delivers
تحویل دادن
deliver
تحویل دادن
render
تحویل دادن
rendered
تحویل دادن
supplying
تحویل دادن
redeliver
دوباره تحویل دادن
give in charge
تحویل پلیس دادن
turn over to the police
تحویل پلیس دادن
delivery
تحویل کالا دادن
deliveries
تحویل کالا دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
turn in
تحویل دادن جنس به انبار
to get something to somebody
تحویل دادن چیزی به کسی
give a person in charge
کسی را تحویل پلیس دادن
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
bond
به انبار گمرک تحویل دادن
deliver
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
delivers
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
Viewdata
سیستم خانگی تحویل اطلاعات که از طریق ان استفاده کنندگان می توانند بطورمحاورهای از تلویزیونهای محلی خود به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند داده نما
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
free
تحویل
deliveries
تحویل
freeing
تحویل
transter
تحویل
freed
تحویل
delivery
تحویل
solstice
تحویل
devolvement
تحویل
frees
تحویل
prehension
تحویل
process
تحویل
liveries
تحویل
bailment
تحویل
landing, storage, delivery
تحویل
processes
تحویل
livery
تحویل
utilization
تحویل
free on quay
تحویل دراسکله
free docks
تحویل در بارانداز
cargo delivery
تحویل بار
bailee
تحویل گیرنده
delivery free
تحویل رایگان
rendition
پرداخت تحویل
renditions
پرداخت تحویل
smooth delivery
تحویل بی اشکال
catcher's side
سوی تحویل
transfers
واگذاری تحویل
deliverer
تحویل دهنده
delivery date
تاریخ تحویل
delivered at frontier
تحویل در مرز
deliverable state
در حالت تحویل
forward delivery
تحویل دراینده
deliverable
قابل تحویل
forward delivery
تحویل به وعده
bailment
تحویل جنس
transferee
تحویل گیرنده
supply
تحویل ذخیره
take over
تحویل گرفتن
take delivery of
تحویل گرفتن
recorded delivery
تحویل سفارشی
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
to take over
تحویل گرفتن
cash dispensers
تحویل دارخودکار
cash dispenser
تحویل دارخودکار
delivery valve
سوپاپ تحویل
transference
تحویل حواله
polytropic
تحویل برزخ
transfer
واگذاری تحویل
delivery to the home
تحویل در خانه
delivery terms
نحوه تحویل
delivered
تحویل شده
demand satisfaction
تحویل درخواستها
LSD
نگهداری تحویل
period of delivery
دوره تحویل
theft, pilferage, non delivery
عدم تحویل
terminal price
قیمت تحویل
exs
تحویل از کشتی
exq
تحویل در بارانداز
supplying
تحویل ذخیره
fob
تحویل کشتی
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
ex mill
تحویل در کارخانه
ex factory
تحویل در کارخانه
supplied
تحویل ذخیره
delivery terms
شرایط تحویل
irreducibility
تحویل ناپذیری
delivering
تحویل تسلیم
delivered
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
consigned
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
committed
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
delivery note
حواله تحویل
delivery order
حواله تحویل
delivery notice
اعلامیه تحویل
forwarded
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
prompt delivery
تحویل فوری
transferring
واگذاری تحویل
takeovers
تحویل گیری
delivery side
سمت تحویل
delivery table
میز تحویل
delivery speed
سرعت تحویل
takeover
تحویل گیری
reductions
تحویل استحاله کاهش
reduction
تحویل استحاله کاهش
for
تحویل روی قطار
named place of delivery at frontier
تحویل در مرز مشخص
free on rail
تحویل در راه اهن
goods intake
کالاهای درحال تحویل
franco alongside ship
تحویل کنار کشتی
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
goods inwards sheet
برگ تحویل کالا
fot
تحویل روی کامیون
delivery
قبض و اقباض تحویل
procured
تهیه و تحویل اماد
procuring
تهیه و تحویل اماد
exw
تحویل در محل تولید
spot goods
کالاهای اماده تحویل
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
ex warehouse
تحویل در کنار انبار
When do you take delivery of yourcar ?
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
procure
تهیه و تحویل اماد
delivery order
دستور تحویل کالا
receipt
بزهکاران را تحویل گرفتن
To take delivery of something.
چیزی را تحویل گرفتن
receipts
بزهکاران را تحویل گرفتن
destination port
بندر تحویل کالا
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
delivery car
واگن تحویل دهنده
procures
تهیه و تحویل اماد
ex quay
تحویل در بارانداز مقصد
procurement
تهیه و تحویل اماد
ex ship
تحویل در کنار کشتی
ex quay
تحویل در بندر مقصد
deliveries
قبض و اقباض تحویل
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
taximan
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
free on rail
تحویل کالا روی قطار
delivered duty paid
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
issued
مسئله قضیه تحویل جنس
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
issue
مسئله قضیه تحویل جنس
issues
مسئله قضیه تحویل جنس
freight forwarder
مقام تحویل دهنده کالا
forward sales
فروش کالاجهت تحویل در اینده
received for shipment
تحویل شده برای حمل
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
to be available for delivery at short notice
بلافاصله قابل تحویل بودن
document against payment
تحویل اسناد در ازای پرداخت
tpnd
دله دزدی وعدم تحویل
becomes
مناسب بودن تحویل یافتن
become
مناسب بودن تحویل یافتن
daf
frontier at delivered تحویل مرز
d/p
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
lift
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
ex works
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
delivery
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
free carrier
تحویل به حمل کننده کالا
discharge rate
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
cod
وصول وجه در موقع تحویل کالا
deliverable state
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
cod
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
Payment on delivery of goods.
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
Did you deliver my letter to your father ?
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
delivery leadtime
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
off the shelf
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
documents aganist acceptance
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
delivery leadtime
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
reconsignment
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
fas
ship alongside free تحویل در کنار کشتی
I want to leave the car in the railway station
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
back order
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
He left fily a few choice words.
چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com