Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
takeover
تحویل گیری
takeovers
تحویل گیری
Search result with all words
When do you take delivery of yourcar ?
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
Other Matches
cumulative delivery diagram
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
utilization
تحویل
solstice
تحویل
devolvement
تحویل
deliveries
تحویل
delivery
تحویل
frees
تحویل
landing, storage, delivery
تحویل
processes
تحویل
livery
تحویل
liveries
تحویل
free
تحویل
freed
تحویل
freeing
تحویل
prehension
تحویل
process
تحویل
transter
تحویل
bailment
تحویل
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
transfer
واگذاری تحویل
transferring
واگذاری تحویل
to hand over
تحویل دادن
to take over
تحویل گرفتن
delivered
تحویل شده
transferee
تحویل گیرنده
delivers
تحویل دادن
deliver
تحویل دادن
cargo delivery
تحویل بار
cash dispensers
تحویل دارخودکار
transfers
واگذاری تحویل
terminal price
قیمت تحویل
delivery free
تحویل رایگان
delivery date
تاریخ تحویل
deliverer
تحویل دهنده
to deliver over
تحویل دادن
delivered at frontier
تحویل در مرز
deliverable state
در حالت تحویل
deliverable
قابل تحویل
transference
تحویل حواله
cash dispenser
تحویل دارخودکار
recorded delivery
تحویل سفارشی
take over
تحویل گرفتن
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
bailee
تحویل گیرنده
bailment
تحویل جنس
catcher's side
سوی تحویل
period of delivery
دوره تحویل
delivering
تحویل تسلیم
delivering
تحویل دادن
irreducibility
تحویل ناپذیری
rendition
پرداخت تحویل
renditions
پرداخت تحویل
theft, pilferage, non delivery
عدم تحویل
prompt delivery
تحویل فوری
polytropic
تحویل برزخ
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
render
تحویل دادن
rendered
تحویل دادن
renders
تحویل دادن
fob
تحویل کشتی
take delivery of
تحویل گرفتن
LSD
نگهداری تحویل
hand over
تحویل دادن
shortchange
کم تحویل دادن
forward delivery
تحویل به وعده
supplying
تحویل ذخیره
forwarded
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
delivered
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
consigned
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
free docks
تحویل در بارانداز
committed
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
free on quay
تحویل دراسکله
demand satisfaction
تحویل درخواستها
delivery valve
سوپاپ تحویل
delivery to the home
تحویل در خانه
supplying
تحویل دادن
exq
تحویل در بارانداز
forward delivery
تحویل دراینده
smooth delivery
تحویل بی اشکال
surrendered
تحویل دادن
surrenders
تحویل دادن
supplied
تحویل دادن
surrender
تحویل دادن
supplied
تحویل ذخیره
supply
تحویل دادن
supply
تحویل ذخیره
exs
تحویل از کشتی
delivery terms
نحوه تحویل
delivery table
میز تحویل
delivery note
حواله تحویل
delivery terms
شرایط تحویل
ex factory
تحویل در کارخانه
delivery side
سمت تحویل
ex mill
تحویل در کارخانه
delivery notice
اعلامیه تحویل
delivery order
حواله تحویل
delivery speed
سرعت تحویل
exw
تحویل در محل تولید
ex ship
تحویل در کنار کشتی
turn over to the police
تحویل پلیس دادن
goods intake
کالاهای درحال تحویل
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
give in charge
تحویل پلیس دادن
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
spot goods
کالاهای اماده تحویل
reduction
تحویل استحاله کاهش
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
delivery order
دستور تحویل کالا
franco alongside ship
تحویل کنار کشتی
ex warehouse
تحویل در کنار انبار
goods inwards sheet
برگ تحویل کالا
receipts
بزهکاران را تحویل گرفتن
receipt
بزهکاران را تحویل گرفتن
procurement
تهیه و تحویل اماد
destination port
بندر تحویل کالا
fot
تحویل روی کامیون
redeliver
دوباره تحویل دادن
for
تحویل روی قطار
procure
تهیه و تحویل اماد
delivery
قبض و اقباض تحویل
free on rail
تحویل در راه اهن
delivery
تحویل کالا دادن
procuring
تهیه و تحویل اماد
reductions
تحویل استحاله کاهش
procures
تهیه و تحویل اماد
procured
تهیه و تحویل اماد
named place of delivery at frontier
تحویل در مرز مشخص
ex quay
تحویل در بندر مقصد
deliveries
قبض و اقباض تحویل
To take delivery of something.
چیزی را تحویل گرفتن
delivery car
واگن تحویل دهنده
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
ex quay
تحویل در بارانداز مقصد
deliveries
تحویل کالا دادن
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
forward sales
فروش کالاجهت تحویل در اینده
supplying
تحویل دادن تغذیه کردن
to be available for delivery at short notice
بلافاصله قابل تحویل بودن
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
issued
مسئله قضیه تحویل جنس
issues
مسئله قضیه تحویل جنس
issue
مسئله قضیه تحویل جنس
supplied
تحویل دادن تغذیه کردن
delivered duty paid
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
capacity
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
supply
تحویل دادن تغذیه کردن
lift
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
delivery
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
bond
به انبار گمرک تحویل دادن
free carrier
تحویل به حمل کننده کالا
tpnd
دله دزدی وعدم تحویل
become
مناسب بودن تحویل یافتن
give a person in charge
کسی را تحویل پلیس دادن
becomes
مناسب بودن تحویل یافتن
d/p
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
daf
frontier at delivered تحویل مرز
received for shipment
تحویل شده برای حمل
to get something to somebody
تحویل دادن چیزی به کسی
freight forwarder
مقام تحویل دهنده کالا
document against payment
تحویل اسناد در ازای پرداخت
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
turn in
تحویل دادن جنس به انبار
discharge rate
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
ex works
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
free on rail
تحویل کالا روی قطار
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
cod
وصول وجه در موقع تحویل کالا
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
cod
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
delivery leadtime
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
reconsignment
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
Did you deliver my letter to your father ?
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
off the shelf
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
deliver
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
deliverable state
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
delivers
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
Payment on delivery of goods.
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
documents aganist acceptance
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
delivery leadtime
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
fas
ship alongside free تحویل در کنار کشتی
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
I want to leave the car in the railway station
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
This company guarantees prompt delivery of goods.
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
back order
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
Videotex
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
He left fily a few choice words.
چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
futures
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
d/a
acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com