English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
dominator تحکم کننده
Search result with all words
dominative تحکم کننده مستعد تحکم
Other Matches
overbearingness تحکم رفتاریا اخلاق تحکم امیز
domination تحکم
peremptoriness تحکم
domineer تحکم کردن
to ride roughshod تحکم کردن
imperious تحکم امیز
directivity تحکم گری
high-handedness تحکم امیز
high-handed تحکم امیز
masterfully بطور تحکم امیز ریاست مابانه
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
renunciant رد کننده
refuser رد کننده
puffer پف کننده
doers کننده
solvent اب کننده
doer کننده
solvents اب کننده
fluxing oil اب کننده
refutative رد کننده
bender خم کننده
refutatory رد کننده
benders خم کننده
prattfall پچ پچ کننده
fillet پر کننده
filleted پر کننده
prater پچ پچ کننده
solver حل کننده
filleting پر کننده
fillets پر کننده
repudiationist رد کننده
trackers پی کننده
attenuant اب کننده
attacking تک کننده
noncommittal رد کننده
renunciant کننده
fizzy کف کننده
ear-splitting کر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
bandwidth یچ کننده
mitigative کم کننده
deletive حک کننده
squelcher له کننده
squasher له کننده
thinner کم کننده
mauler له کننده
crusher له کننده
crepitant خش خش کننده
spurner رد کننده
rebutter رد کننده
abjurer or abjuror کننده
deflective کج کننده
bidders کننده
bidder کننده
filler پر کننده
fillers پر کننده
mumbler من من کننده
sensor حس کننده
commulator یک سو کننده
tracker پی کننده
whisperer پچ پچ کننده
surfy کف کننده
mitigatory کم کننده
skittish رم کننده
syncopator غش کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
jaberer پچ پچ کننده
swooner غش کننده
percutient دق کننده
catterer پچ پچ کننده
encipherer سری کننده
encourager تشویق کننده
erective راست کننده
excomminucator تکفیر کننده
dialyzer دیالیز کننده
devotionalist عبادت کننده
endeictic مدلل کننده
detersive پاک کننده
excommunicative بیرون کننده
digester خلاصه کننده
enunciative بیان کننده
diffusor منتشر کننده
enunciator اعلام کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com