Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
bunk bed
تختخواب چند طبقه
bunk beds
تختخواب چند طبقه
Other Matches
entresol
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
intermediate
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
bedstead
تختخواب
bedsteads
تختخواب
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
waterbeds
تختخواب آبی
waterbed
تختخواب آبی
bedspring
فنر تختخواب
bedstand
چهارچوب تختخواب
crib
تختخواب بچه
cribbed
تختخواب بچه
cribbing
تختخواب بچه
cribs
تختخواب بچه
bedstead
چهارچوب تختخواب
twin beds
تختخواب یکنفره
bedsteads
چهارچوب تختخواب
twin bed
تختخواب یکنفره
bedspread
روپوش تختخواب
bedspreads
روپوش تختخواب
bedroll
تختخواب سفری
Bed and Breakfast
[B&B]
تختخواب و صبحانه
hammocks
تختخواب سفری
bedding
تختخواب و ملافه ان
sleigh bed
تختخواب سورتمهای
counterpane
روپوش تختخواب
counterpanes
روپوش تختخواب
cots
تختخواب سفری
cot
تختخواب سفری
footboard
پایه تختخواب
hammock
تختخواب سفری
hay
تختخواب پاداش
charpoy
تختخواب سبک هندی
sleeping carriage
واگن تختخواب دار
sleepers
واگن تختخواب دار
sleeper
واگن تختخواب دار
cots
تختخواب سفری نظامی
cot
تختخواب سفری نظامی
coverlet
لحاف روپوش تختخواب
bunk
هرگونه تختخواب تاشو
bedpost
پایه یا ستون تختخواب
bunk covers
روکش نسوز تختخواب
bunks
هرگونه تختخواب تاشو
box spring
فنر مارپیچ تختخواب
coverlets
لحاف روپوش تختخواب
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
couchette
نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
sofa-bed
نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
couchettes
نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
sofa-beds
نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
bunk
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
sleeping car
واگن تختخواب دار راه اهن
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
bunks
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
sleeping cars
واگن تختخواب دار راه اهن
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
trundle bed
تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
for half board
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for full board
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
convalescent center
یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
Could you put a cot in the room?
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
stratify
طبقه طبقه کردن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
floors
طبقه
storey
طبقه
storeys
طبقه
straticulate
طبقه طبقه
genre
طبقه
phase
طبقه
range
طبقه
strips
طبقه
ranged
طبقه
ranges
طبقه
two storeyed
دو طبقه
ilk
طبقه
floored
طبقه
story=storey
طبقه
storey=story
طبقه
phased
طبقه
grade
طبقه
stories
طبقه
grades
طبقه
rank
طبقه
ranked
طبقه
ranks
طبقه
stage
طبقه
stages
طبقه
story
طبقه
phases
طبقه
first class
طبقه یک
stepless
بی طبقه
floor
طبقه
genres
طبقه
lain
طبقه
laminate
طبقه طبقه
single stage
یک طبقه
pigeonhole
طبقه
of all sorts
از هر طبقه
category
طبقه
folium
طبقه
beds
طبقه
classing
طبقه
stratum
طبقه
generals
طبقه
general
طبقه
castes
طبقه
caste
طبقه
coursed
طبقه
courses
طبقه
layer
طبقه
course
طبقه
bed
طبقه ته
bed
طبقه
beds
طبقه ته
layers
طبقه
grain
طبقه
classed
طبقه
class
طبقه
classes
طبقه
class ii property
کالای طبقه 2
class i property
اموال طبقه 1
class i supplies
اماد طبقه 1
initial stage
طبقه نخستین
class i property
کالای طبقه 1
class ii property
اموال طبقه 2
subclass
طبقه فرعی
peerage
طبقه لردها
basement storey
طبقه زیرزمین
aves
طبقه مرغان
substratum
پی طبقه زیر
division
طبقه بندی
abovestairs
طبقه بالا
class ii supplies
اماد طبقه 2
stratiform
طبقه مانند
peerages
طبقه لردها
bourgeois class
طبقه بورژوا
bourgeois class
طبقه سوداگر
divisions
طبقه بندی
A classless society.
جامعه بی طبقه
spectral class
طبقه بینابی
underclass
طبقه محروم
subclass
طبقه محروم
lower class
طبقه محروم
stratification
طبقه بندی
social class
طبقه اجتماعی
roturier
از طبقه عوام
ruling class
طبقه حاکم
second flour
طبقه دوم
underclass
طبقه عوام
semibasement
طبقه زیر
subclass
طبقه عوام
lower class
طبقه عوام
stratiform
طبقه وار
toiling class
طبقه رنجبر
turbine stage
طبقه توربین
twin deck
پل دو طبقه ناو
typification
طبقه بندی
upstrairs
طبقه بالائی
workpeople
طبقه کارگر
every Tom, Dick and Harry
<idiom>
طبقه متوسط
the upper storey
طبقه فوقانی مخ
the second storey
طبقه دوم
subclass
زیر طبقه
subordinate class
طبقه وابسته
substratum
طبقه زیر
superordinate class
طبقه فراگیر
superstratum
طبقه فوقانی
systemization
طبقه بندی
power output stage
طبقه خروجی
double church
کلیسا دو طبقه
e layer
طبقه هویساید
heaviside layer
طبقه هویساید
enlisted personnel
طبقه افراد
exploited class
طبقه بهره ده
exploiting class
طبقه بهره کش
feminity
طبقه زنان
feudal class
طبقه زمیندار
feudal class
طبقه فئودال
declass
جداکردن از طبقه
converter stage
طبقه مبدل
class interval
حدود طبقه
class interval
فاصله طبقه
class iv supplies
اماد طبقه 4
class limits
حدود طبقه
class of suplies
طبقه کالاها
class v supplies
اماد طبقه 5
classless society
جامعه بی طبقه
lower floor
طبقه تحتانی
low grade
کم طبقه بندی
low power stage
طبقه کم قدرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com