English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (2 milliseconds)
English Persian
underwater demolition تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
Other Matches
underwater demolition تخریب زیرابی
destruction site منطقه تخریب مهمات محل تخریب
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
degradation تخریب
rupture تخریب
ruptures تخریب
rupturing تخریب
destroyed تخریب شد
fail soft تخریب
destruction تخریب
ruination تخریب
vandalism تخریب
demolition تخریب
demolitions تخریب
destructor تخریب کننده
fail soft تخریب تدریجی
hard core مصالح تخریب
fail safe تخریب امن
fail-safe تخریب امن
criminal damage تخریب جزائی
destructivity قدرت تخریب
destruction fire تیر تخریب
destruction site منطقه تخریب
demolition target هدف تخریب
destruction radius حداکثرشعاع تخریب
demolition belt نوار تخریب
destruct system سیستم تخریب
destruct تخریب کردن
cratering charge خرج تخریب
demolition kit جعبه تخریب
demolitions تخریب کردن
demolishes تخریب کردن
demolished تخریب کردن
demolish تخریب کردن
rupturing تخریب کردن
subversion انهدام تخریب
rheodestruction تخریب جریان
rubble hard core مصالح تخریب
ruptures تخریب کردن
rupture تخریب کردن
bomb disposal تخریب بمب
demolishing تخریب کردن
oxidative degradation تخریب اکسایشی
demolition تخریب کردن
demoralization تخریب روحیه کردن
demolition firing party گروه مسئول تخریب
destruction area منطقه تخریب مهمات
destruction radius شعاع تخریب مین
vasto حکم یا دستور تخریب
demolition belt کمربند تخریب منطقهای
demolition kit جعبه وسایل تخریب
dismantling shot تیر تخریب کننده
concussion detonation خرج تخریب ضربتی
concussion detonation خرج اماده به تخریب
petard خرج تخریب دیواره و پایه پل
xylotomous دارای قابلیت تخریب چوب
destroyed ازبین رفت تخریب شده
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
countermine سیستم تخریب مین به طور خودکار
cratering charge خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
command destruct signal علامت تخریب موشک با فرمان دور
inert ammunition مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
property disposition ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
intruder operation تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
charged demolition مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
command destruct signal علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
mudcapping نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
creptation تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
attack teacher وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
demoralized از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizing از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralize از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralising از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralised از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizes از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
destroy تخریب کردن منهدم کردن
destroying تخریب کردن منهدم کردن
destroys تخریب کردن منهدم کردن
access procedures روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
depth charge خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charges خرج زیرابی بمب زیرابی
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
obstructor وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
antisubmarine support پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
antisubmarine barrier سد ضدزیردریایی
net laying ship کشتی تورگذار و ضدزیردریایی
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
drone antisubmarine helicopter هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
antisubmarine air escort هواپیمای پاسور هوایی ضدزیردریایی
antisubmarine carrier group ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
commitment position نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
aspect رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
neptune نوعی هواپیمای جت دوموتوره ضدزیردریایی
mouse trap نوعی جنگ افزار ضدزیردریایی
aspects رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
entrammel موانع
impedimenta موانع قانونی
impediments to marriage موانع نکاح
impeachments to marriage موانع نکاح
obstacle course میدان موانع
impediments to inheritance موانع ارث
impeachments of inheritance موانع ارث
the impediment of a road موانع جاده
barrier plan طرح موانع
trade barriers موانع تجاری
barrier tactics فن استفاده از موانع
economic friction موانع اقتصادی
obstacle race مسابقه دو با پرش موانع
barrier tactics تاکتیک تهیه موانع
barrier spacing فاصله بین موانع
to break a way موانع را ازراه خودبرداشتن
barrier patrol گشتی مامور موانع
hurdle race اسب دوانی با پرش از موانع
roundness از بین بردن موانع جاده
the hurdles اسپ دوانی با پرش از موانع
reduction of road از بین بردن موانع جاده
underwater زیرابی
sub aqueous زیرابی
undersea زیرابی
pilling سد زیرابی
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
barrier material مواد لازم برای ساختن موانع
reefs صخره زیرابی
subsurface زیردریایی زیرابی
reef صخره زیرابی
triplane target هدف کش زیرابی
underneath swimming شنای زیرابی
sand bank تپه زیرابی
scarp صخره زیرابی
deep jeep جیپ زیرابی
deep water waves موجهای زیرابی
hurst تپه زیرابی
hydrophone میکروفن زیرابی
ash can بمب زیرابی
depth bomb بمب زیرابی
deep jeep خودرو زیرابی
shoal کم جای تپه زیرابی
ambient noise نوعی صدای زیرابی
depth charge armor حفاظ بمب زیرابی
wet fly طعمه ماهیگیری زیرابی
deep creep attack تک ناگهانی با بمب زیرابی
depth charge armor روکش بمب زیرابی
shoals کم جای تپه زیرابی
submersible غوطه ور شناور زیرابی
obstruction guard میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
deep minefield میدان مین عمیق زیرابی
k gun سکوی پرتاب بمب زیرابی
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
flooder غرق کننده محفظه مین زیرابی
submarine sanctuaries مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
torpex نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com